1. در نظام حکمرانی موجود هیچ مکانیزمی برای ایجاد توازن بهینه بین اهداف سیاسی و اقتصادی وجود ندارد. به دلیل وابستگی درونی اقتصاد و سیاست، نمیتوان این دو عرصه را مستقل از هم هدفگذاری کرد.
2. رویکرد واحدی در جهتگیریها و الزامات رشد اقتصادی پایدار نزد سیاستگذاران و سیاستمداران وجود نداشته و هیچ نقشه راهی، به عنوان میثاق بین حاکمیت و مردم در فضای نااطمینانی کشور وجود ندارد. به این دلیل انتظارات ارکان نظام از جمله دولت و گروههای سیاسی و اجتماعی، به طور غیر همسو شکل گرفته و فضای ناامیدی را دامن میزند.
3. وجود تشتت آرای سیاسی و اقتصادی و تعدد نهادهای تصمیمگیر اقتصادی، منجر به از بین رفتن فرصتها میشود. در چنین فضایی یا تصمیم جدی اتخاذ نمیشود و یا سیاستهای اتخاذشده اثربخش نخواهند بود. همچنان که گذشت، لازم نیست برای راضی نگهداشتن همه، نظر همهکس در تصمیمات نسبت به همهچیز منظور شود. اگرچه نظرخواهی و نظر دادن لازمه توسعه مشارکتهای اجتماعی است ولی رجوع به متخصص نیز عین عقلانیت است. بنابراین مهم آن است که صدای نخبگان در اداره کشور شنیده شود و به تصمیمات حاکمیتی راه یابد. با این حال به طور موازی باید صبورانه تمرین دموکراسی را ادامه دهیم که لازمه رشد اقتصادی پایدار در بلندمدت است.
4. وجود تضاد و ناهمگنی منافع گروهها و نهادهای مختلف، موجب ایجاد محدودیتهای سیاسی شده و امکان حل و فصل مشکلات اقتصادی را در چارچوب مدیریتهای علمی میسر نمیسازد.
5. وجود ناهماهنگیهای بیندستگاهی عملاً منجر به کاهش اثربخشی انجام وظایف دستگاهها شده است.
6. وجود ناهماهنگی بین دولت و نهادهای تصمیمگیر فرادولتی و عدم کفایت ابزارهای سیاستگذاری دولت، باعث ناکارایی سیاستهای اقتصادی دولت میشود.
با توجه به نکات فوق، اصلاح نظام حکمرانی اقتصادی کشور باید بتواند اقتصاد را در یک مرحله گذار با اصلاح سیاستهای داخلی و خارجی و ارتقای هماهنگی نظام تصمیمگیری اقتصادی کشور به مسیر توسعه و پیشرفت هدایت کند. امید آنکه بتوانیم با زدودن فقر و بیکاری و بیعدالتی، پیشرفت اقتصادی ایران را شاهد باشیم تا فرهنگ و مبانی ارزشی غنی کشور فرصت بیشتری برای پرتوافشانی داشته باشد.
منبع: ماهنامه آیندهنگر
بیداری و افزایش آگاهی اهالی خاورمیانه- صرف نظر از تفرقه و عدم اتحاد- در مقابل توانایی و قدرت تحمیل غربیها نمیتواند با ساده انگاری ناچیز شمرده شود. هرچه در مسیر زمان جلوتر میرویم، تهییج و تحریک این مردم خطرناکتر میشود . جوامع خاورمیانه دیگر جوامع قدیم نیست. و تحریک پذیری آنان میتواند برای طراحان خارجی به منزلۀ یک تیغ دولبه در نظر گرفته شود. طمعکاریها و درازدستیها افراطی غربیها، بازی کردن با دُم شیر یا به قول آرنولد توینبی بیدار کردن «غول خفته» است. البته، ممکن است که تمثیل معروف «شیر در تاریکی» مولوی هم در این باره قابل تعمیم باشد:
روستایی گاو در آخور ببست
شیر گاوش خورده، بر جایش نشست
روستایی شد در آخور سوی گاو
گاو را میجُست شب، آن کنجکاو
دست میمالید بر اعضای شیر
گاه پشت و گاه پهلو، گاه زیر
اندکی گر روشنی افزون شدی
زهرهاش بدریدی و دل خون شدی
برای دانلود کتاب ، روی عبارت زیر کلیک کنید: