سیاست ایران و آمریکا- میانرشته ای متین

روابط بین الملل، دیپلماسی، امور خارجه، جنگ، صلح، مذاکره

سیاست ایران و آمریکا- میانرشته ای متین

روابط بین الملل، دیپلماسی، امور خارجه، جنگ، صلح، مذاکره

محل جدید تقابل دریایی ایران و آمریکا را بشناسید

زوایای مساله فروش نفت ایران به ونزوئلا از منظر رسانه‌های خارجی

 آیا کارائیب محل برخورد دو کشور می‌شود؟

5ec261f9d09b2_2020-05-18_14-52
ایران برای رهایی از تحریم‌های ظالمانه آمریکا شروع به تبادل فرآیندهای نفتی خود با طلای ونزوئلا کرد. این امر بر آمریکا گران آمد و برای جلوگیری از حرکت نفتکش‌های ایران، ناو جنگی خود را به کارائیب فرستاد.

 به گزارش خبر فوری، درحالیکه برخی رسانه‌های غربی تا چند روز قبل از احتمال کاهش سطح تنش‌ها بین ایران و آمریکا در خاورمیانه سخن گفتند(اینجا بخوانید)، اما برخی دیگر از رسانه‌ها شرایط این دو کشور در آبهای اقیانوس اطلس و کارائیب را وخیم توصیف کرده اند.

ماجرا از زمانی شروع می‌شود که ایران برای رهایی از تحریم‌های ظالمانه آمریکا و در اوج کاهش قیمت نفت جهانی، شروع به تبادل  فرآیندهای نفتی خود با طلای ونزوئلا کرد. این امر بر آمریکا گران آمد و برای جلوگیری از حرکت نفتکش‌های ایران، ناو جنگی خود را به کارائیب فرستاد. بنابر گزارش برخی رسانه‌های داخلی، چهار ناو جنگی نیروی دریایی آمریکا به همراه هواپیمای «پی ۸ پوسایدون» از اسکادران VP-26 به پایگاه‌های آمریکایی در این منطقه اعزام شده‌اند.

این اقدام بلافاصله با واکنش مقامات کشورمان مواجه شد. محمد جواد ظریف(وزیر امور خارجه کشورمان) در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل از "اعزام نیروی دریایی آمریکا به کارائیب" شکایت کرده و نسبت به عواقب آن هشدار داد. همچنین، عباس عراقچی(معاون ظریف) گفته است که هرگونه تهدید علیه نفتکش‌های ایرانی با واکنش فوری و قاطع ایران مواجه خواهد شد و دولت آمریکا مسئول عواقب آن است.

اعزام ناو به کارائیب تصمیمی خطرآفرین است

در این حین، رسانه‌های خارجی نسبت به این اتفاق واکنش نشان داده و به بررسی وجوه مختلف آن پرداخته اند. الجزیره قطر تصمیم آمریکا مبنی بر ارسال ناو جنگی به آب‌های کارائیب را تصمیمی خطرناک و خطر آفرین دانسته که ممکن است به درگیری دو طرف تمام شود.

طبق گفته برخی خبرگزاری‌ها، روابط ایران و ونزوئلا که دو دشمن اصلی آمریکا هستند، به نفع دو کشور تمام شده و شرایط را برای آمریکا سخت تر کرده و تحریم‌هایش را بی‌اثرتر می‌کند. به همین علت، این اتفاق باعث خشم آمریکا شده است.

طبق گفته الجزیره، اعزام ناو آمریکایی به کارائیب و ارسال همزمان نفتکش‌های ایرانی به ونزوئلا مواجهه دریایی ایران و آمریکا را وارد فاز جدیدی می‌کند. حالا به جز خلیج فارس، خلیج کارائیب نیز محل درگیری  و مواجهه دو کشور شده است و همانطور که یک کارشناس نظامی به الجزیره گفته، این سطح از مواجهه و تقابل دریایی در نوع خود بی‌نظیر و در تاریخ روابط این دو کشور بی‎سابقه است.

درگیری نظامی ایران و آمریکا وارد فاز جدیدی شده است

با وجود این، مسئولان نظامی آمریکایی هنوز به صورت مستقیم نسبت به ماجرای کارئیب واکنش نشان نداده اند. طبق گزارش تایمز، دولت آمریکا فعلا سکوت کرده و به صورت کلی نسبت به ناقضان قوانین آمریکا هشدار داده است.

با این حال، وبگاه نشریه تایمز نسبت به مواجهه آمریکا و ایران هشدار داده و می‌گوید: "تحلیلگران قبلاً هم هشدارهایی را در مورد افزایش احتمال رویارویی ایالات متحده و ایران داده بودند. هشدارهایی که  درگیری  چند هفته ای کشورها با بیماری همه گیر کرونا آن را به تعویق انداخت".

ماجرای مواجهه دریایی ایران و آمریکا بیشتر به خلیج فارس باز می‌گردد. چند هفته پیش بود که آمریکا نسبت به مانور دریایی ارتش و سپاه ایران در شمال خلیج فارس و نزدیک ناوهای آمریکایی هشدار داد. دونالد ترامپ(رئیس جمهور آمریکا) در یک پیام توییتری، ایران را تهدید کرد که اگر به ناوهایش در خلیج فارس نزدیک شود به آنها شکلیک می‌کند. مقامات ایرانی هم به سرعت پاسخ دادند و سردار سلامی(رئیس سپاه پاسداران) تاکید کرد که  اگر آمریکایی‌ها برای شناورهای ما مخاطره ایجاد کنند هدف قرار می‌گیرند(اینجا بخوانید).

طبق گفته تایمز، ریشه این تنش‌های دریایی البته به مدت‌ها قبل باز می‌گردد. هر چند، این تنش‌ها زمانی وارد فاز جدیدی شد که ترامپ به صورت غیر قانونی از برجام خارج شد و با تحریم ایران مانع از فروش نفت این کشورگردید. ایران در مقابله با این اقدام، تهدید کرد که تنگه هرمز را می‌بندد و آمریکا نیز شروع به فرستادن ناو‌های خود به خلیج فارس کرد. این تنش‌ها و تهدیدات فراز و فرود بسیاری داشته است اما با ورود ایران به کارائیب قطعا از حوزه خلیج فارس خارج شده و وسعت جهانی می‌گیرد.

منبع: خبر فوری

توطئه جدید تندروهای آمریکا برای ایران



توطئه جدید تندروهای آمریکا برای ایران؛ وسوسه تهران برای حمله به ریاض

آنل شیلاین در وبسایت Responsible Statecraft نوشت: آمریکا در حال خارج کردن سیستم‌های ضد موشکی پاتریوت از عربستان سعودی است. این اقدام به عنوان بخشی از برنامه کاهش گسترده ظرفیت نظامی واشنگتن برای مقابله با ایران تعبیر می‌شود.

به گزارش انتخاب؛ در ادامه این مطلب آمده است:

«ارتش این تصمیم را به عنوان بخشی از عقب نشینی برنامه‌ریزی شده توصیف کرد چرا که ایران اکنون تهدید کمتری نسبت به گذشته دارد، با این وجود تصمیم اخیر باعث بحث درباره چرایی تصمیم گیری در مقطع کنونی شده است.

به طور کلی، دولت ترامپ و به ویژه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه بارها و بارها بر خطر تهدیدات منطقه‌ای ناشی از ایران تأکید کرده‌اند. افرادی مانند پمپئو و برایان هوک، نماینده ویژه ایران پیش‌تر مدام تاکید می‌کردند که آمریکا باید برای دفع خطر تجاوزات ایران تمامی اقدامات لازم را در دستور کار قرار دهد، اما حالا همین افراد تاکید می‌کنند که خطر تهدیدات ایران کاهش یافته است. تنش بین ایران و آمریکا همچنان زیاد است، به همین دلیل کاهش حضور نظامی آمریکا در عربستان سعودی باعث گمانه‌زنی‌هایی در بین ناظران بین‌المللی شده است. با توجه به رویکرد معامله‌گرانه ترامپ در زمینه سیاست‌گذاری و تمایل وی به نمایش بازی کردن، به نظر می‌رسد که تصمیم اخیر ابعاد بیشتری از یک عقب نشینی ساده برای حفظ سیستم‌های موشکی داشته باشد.

یکی از تحلیلگران معتقد است که دولت ترامپ احساس می‌کند باید این نکته را به عربستان سعودی یادآوری کند که تامین امنیت‌اش توسط آمریکا وابسته به پایبندی ریاض به ترجیحات قیمت نفت واشنگتن است. رویترز فاش کرد که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی پس از دعوت ترامپ موافقت خود برای کاهش تولید نفت سعودی را اعلام و گفت که در صورت عدم کاهش تولید از سوی عربستان نمی‌تواند مانع از صدور لایحه تحریم این کشور توسط نمایندگان کنگره شود. اگرچه بن سلمان موافقت خود برای قطع تولید را اعلام کرد، اما ممکن است ترامپ احساس کند که ولیعهد از یادآوری وابستگی پادشاهی خود به چتر نظامی آمریکا به نوعی سود می‌برد.

از طرف دیگر، ترامپ برای هفتمین بار دست به وتو یکی از لوایح کنگره زد، رئیس‌جمهور آمریکا لایحه کنگره در زمینه کاهش اختیارات‌اش در حمله به ایران را رد کرد. اگرچه ترامپ حاضر به قبول هیچ محدودیتی در اختیارات اجرایی خود نبوده، اما عقب نشینی حضور نظامی آمریکا در عربستان سعودی ممکن است پیامی برای اعضای کنگره باشد، اینکه نیازی نیست آنها از اقدام احتمالی برای حمله به ایران نگران باشند.

تحلیلی دیگر در رابطه با تصمیم اخیر امریکا برای کاهش حضورش در عربستان این است که این امر می‌تواند تهران را به یک اقدام نظامی وسوسه کند، اقدامی که می‌تواند پاسخی محکم تر از جانب آمریکا را توجیه کند.  حضور نیروهای آمریکایی در عربستان سعودی در پاسخ به حملات تهران به تأسیسات نفتی سعودی در سپتامبر 2019 صورت گرفت. با این حال، ایران حتی پس از ترور سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس از افزایش بیش از اندازه تنش‌ها اجتناب کرد. تندروها و جنگ طلبان در کاخ سفید اظهار داشته‌اند که آنها ایران را ضعیف کرده اند. شاید آن‌ها امیدوار هستند که کاهش نیروهای آمریکایی تهران را در انجام حرکات تهاجمی‌تر وسوسه کند و این امر متعاقبا واکنش شدید آمریکا را توجیه کند.

کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و به ویژه از عربستان سعودی، پیشرفت خوبی است. با این حال، با توجه به سابقه روابط این کشور با ایران و رویکرد ترامپ با حتی نزدیکترین شرکای امنیتی خود، نمی‌توان در مورد زمان این اقدام حدس و گمان قابل توجهی داشت.»



دربارۀ ماجرای منتخب تفرش درمجلس


در پی ابهاماتی که دربارۀ مدرک تحصیلی نماینده (منتخب) تفرش، آشتیان و فراهان در دورۀ جدید مجلس شورای اسلامی مطرح شد سخن‌گوی شورای نگهبان اعلام کرد وزارت علوم، مؤسسۀ صادر کنندۀ این مدرک را معتبر نمی‌داند و به تبع آن مدرک ارایه شده نیز اعتبار ندارد و ورود « سینا کمال‌خانی » به عنوان نماینده به مجلس یازدهم، منتفی است هر چند تصمیم نهایی به جلسۀ هفتۀ آیندۀ شورای نگهبان موکول شده است.

 

10 نکته دربارۀ داستان مدرک نمایندۀ جوان تفرش؛ از آکسفورد تا تفتان!

داستان از این قرار است که منتخب جوان تفرش مدرک کارشناسی ارشد خود را از « مؤسسۀ آموزش عالی تفتان » در رشتۀ جامعه شناسی اعلام کرده بود حال آن که آن گونه که در گزارش خبرگزاری تسنیم هم آمده است:

«این مؤسسه اساساً جزو مؤسسات مورد تأیید آموزشی نیست و در مدرک صادره با حذف " مرکز آموزش‌های   الکترونیک " وانمود شده که او از مؤسسۀ آموزش عالی غیر انتفاعی تفتان، مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کرده است.»

به عبارت دیگر اتفاقی که افتاده این است: مدرک مرکز آموزش های الکترونیکی تفتان، به نام مرکز آموزش عالی غیر انتفاعی تفتان صادر شده است.

در بارۀ این رخداد این نکات را می توان یادآور شد:

1.  هر چند با قاطعیت نمی‌توان از کلمۀ « جعل » استفاده کرد اما ظاهراً در  نامعتبر  بودن مدرک تردیدی نیست. البته حقوق‌دانانی معتقدند اگر هم تخلف صورت پذیرفته از ناحیه وزارت علوم است که به این گونه مؤسسات اجازۀ فعالیت داده نه شخص و انتخابات تفرش نباید باطل شود. با این حال جای این پرسش هست که چند صد یا چند هزار دیگر از این نوع مدارک صادر شده و در اختیار افراد دیگر است؟

2 . اوایل انقلاب که افرادِ تازه سمت گرفته بعضاً یا غالباً فاقد مدارک عالی دانشگاهی بودند مدام در مذمّت مدرک‌گرایی سخن می‌گفتند و تعهد را برتر از تخصص اعلام می‌کردند اما پس از رشد قارچ‌گونۀ انواع مراکز آموزش عالی و وقتی دست خیلی‌ها به مدرک رسید قانون انتخابات را تغییر دادند و شرط فوق‌لیسانس را برای نامزدها گذاشتند!

این در حالی است که در پیش‌رفته‌ترین کشورها و دارای سنت پارلمانی مانند بریتانیا چنین شرطی وجود ندارد و این شرط عملاً امکان کاندیداتوری را از بسیاری از فعالان اقتصادی و تجاری و هنری که بیش از صاحبان مدارک تجربه و اعتبار یا اشتهار دارند سلب کرده است.

آقای  سینا کمال‌خانی  متولد خرداد 1366 است و می توان تصور کرد فردی که در سال تولد او از دانشگاهی معتبر و نه از این گونه مراکز، مدرک لیسانس گرفته و 30 سال از 66 تا 96 در سطوح مختلف و با کسب تجربه تا عالی‌ترین سطوح کار یا مدیریت کرده و در سال 96 هم بازنشسته شده در سال 1398 نمی‌توانسته نامزد نمایندگی مجلس شود. چرا؟ چون فوق لیسانس نداشته اما فردی با مدرک تفتان توانسته!

3 . راستی آزمایی و بررسی اصالت مدارک تحصیلی کاندیداها کار هیأت های اجرایی و وزارت کشور است اما جایگاه وزارت کشور در انتخابات چنان افول کرده که در این فقره هم سخنگوی شورای نگهبان اظهار نظر کرده است و انتخابات را باطل کرده اند. حال آن که ابطال به خاطر تقلب باید صورت پذیرد و روند انتخابات مشکل نداشته است و اعتبارنامه را باید رد کنند نه این که انتخابات را باطل کنند.

بهتر بود حد‌اقل حفظ ظاهر می‌کردند و اول وزیر کشور یا رییس ستاد انتخابات اعلام نظر می‌کرد ولی به نظر می‌رسد شورای نگهبان در ادامۀ روندی که نماینده اصفهان را در دورۀ قبل حذف کرد در این دوره هم وارد میدان شده است. بدین ترتیب می‌توان گفت رییس واقعی ستاد انتخابات کشور آقای کدخدایی است.

4 . سینا کمال‌خانی 33 ساله با کمتر از 14 هزار رأی به عنوان نمایندۀ تفرش به مجلس یازدهم راه یافته است. او ظاهراً پیش از این دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بوده است.

فارغ‌التحصیل فلسفۀ غرب در دانشگاه تهران چگونه برای مقطع ارشد جامعه شناسی به مؤسسه‌ای این‌گونه مراجعه کرده است؟ اگر با سهمیه دورۀ لیسانس را طی کرده با همان سهمیه هم فوق لیسانس را  سپری می‌کرد و اگر سهمیه‌ای نبوده فلسفۀ غرب خواندۀ دانشگاه تهران قاعدتا باید بتواند در دانشگاه معتبری ادامه بدهد.

5.  تفرش و آشتیان و فراهان، خاستگاه چهره‌های بزرگ و شاخصی بوده و جدای افسانه‌ سازی های ایرج حسابی می‌توان به نام‌هایی چون دکتر محمود حسابی اشاره کرد و نام فراهان که می آید بلافاصله به یاد میرزا تقی خان فراهانی می افتیم. ( منظورم این نیست که فقط آدم هایی در حد حسابی حق دارند به عنوان نماینده این شهرها انتخاب شوند. اتفاقا یک کارگر و کشاورز با آرای مردم محق ترند).

من خود از نزدیک یک فراهانی بسیار نازنین را می‌شناختم: احمد بورقانی معاون مطبوعاتی ارشاد در سال 77 و نمایندۀ مجلس ششم. خود مردم تفرش باید از این حیث هم معترض باشند که برند شهرشان با این اتفاق آسیب دیده است.

سال ها پیش نوشته بودم روزگاری چهره ای در اندازه و آوازۀ دکتر کریم سنجابی نمایندۀ کرمانشاه در مجلس شورای ملی بود حال آقای اسماعیل ططری با مدرک سیکل نمایندۀ این شهر شده است. اما همان آقای ططری اولا در انتخابات رقابتی برگزیده وبرنده شد و ثانیا به وعدۀ خود عمل کرد و نام کرمانشاه را که باختران شده بود بازگرداند و تا پایان عمر، مردمی باقی ماند و مدرک تحصیلی غیر واقعی ارایه نداد.

6.  در دورۀ اول مجلس شورای اسلامی که نه شرط مدرک وجود داشت نه از نظارت استصوابی خبری بود نمایندگانی چون مهندس بازرگان استاد و رییس سابق دانشکده فنی دانشگاه تهران و دکتر سحابی برجسته ترین استاد زمین شناسی و دکتر چمران فارغ التحصیل آمریکا و در میان روحانیون آیت الله خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، گلزاده غفوری، دکتر باهنر، محمد خاتمی و محمد مجتهد شبستری در آن حضور داشتند.

اگر جوان و 25 ساله بودند یا مثل عبدالحمید دیالمه نمایندۀ مشهد دکتری واقعی داشتند یا مانند عطا مهاجرانی که در دانشگاه شیراز فوق لیسانس تاریخ خوانده بود و حالا به لطف شرط مدرک و حذف نصف کاندیداها و کاهش فاحش مشارکت، چشم مان به جمال نمایندگانی با این مشخصات روشن می شود!

7.  شورای نگهبان و شخص سخنگوی آن چنان در انتخابات فعال مایشاء شده اند که عملا بحث  اعتبارنامۀ نمایندگان  منتفی شده است. حال آن که در مواردی از این دست می‌توان به اعتبار نامه ایراد گرفت. کاری که در مجلس اول انجام می‌شد و انتخابات را باطل نمی‌کردند.

امام خمینی هم در وصیت نامۀ خود شورای نگهبان را مأمور دخالت در انتخابات نکرده بلکه یادآور شده‌اند اگر نماینده‌ای به صورت خلاف وارد شد نمایندگان اعتبارنامۀ او را تصویب نکنند.

8 . در انتخابات رقابتی که هم نرخ مشارکت بالا باشد و هم چهره‌های شناخته شده با هم رقابت کنند اساساً شاید نوبت به چهره‌هایی چون سینا کمال‌خانی نرسد تا بر سر واقعی بودن یا نبودن مدرک آنان بحث کنیم.

شرط مدرک هم عادلانه نیست. چون به فرض که از فلان مؤسسه آموزش عالی معتبر هم باشد به معنی تخصص فرد واجد نیست.

9 . چنان که در ابتدا آوردم نمی‌توان عنوان "جعل" را برای این قضیه به کار برد و همان نامعتبر، بهداشتی‌تر است. اما بی اختیار به یاد مرحوم کردان می‌افتیم و ماجرای سال 87 که در دفاع از خود مسؤولیت را به گردن واسط انداخت و گفت: آن که مدرک را داد اما می‌گفت معتبر است! ضمن این که صحبت از آکسفورد بود نه تفتان.

10 . خالی از لطف نیست که صفحه شخصی آقای سینا کمال خانی را هم تا حذف نشده مرور کنیم تا با ایشان بیشتر آشنا شویم:

«من سینا کمال‌خانی، اهل تفرشم. متولد ۲۲ خرداد ۱۳۶۶ ، متاهل و صاحب یک فرزند. “فلسفه غرب” را در دانشگاه تهران خواندم و در رشته جامعه‌ شناسی کارشناسی ارشد گرفتم. در دوران تحصیل از فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در دانشگاه غافل نشده و تجربیاتی کسب کردم.

همچون سردبیری چندین نشریه دانشجویی و دبیری چند همایش از جمله «یوسف زمان در چاه» با موضوع بررسی ابعاد ربایش امام موسی صدر و همچنین همایشی با عنوان «آوینی، متفکر دوران گذار» با موضوع بررسی ابعاد فکری و شخصیتی شهید آوینی.

...در حوزه فعالیت تشکیلاتی طی سالهای ۸۶ تا ۸۸ قائم‌مقامی و دبیری جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و همچنین عضویت در هیآت عالی نظارت اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور را برعهده داشته‌ام.

پس از فراغت از تحصیل، علایق شخصی‌ام را در حوزه سیاست با سیاست‌مداران و مجربان این حوزه دنبال کرده و نشست‌های تخصصی و نیمه تخصصی متعددی را برگزار کردم. در اواخر دهه ۸۰ بود که به سمت مدیر عاملی مؤسسه پژوهشی « صدرای فرهیختگان پارس » منصوب شده و در حوزه مطالعات اجتماعی و امور پیمایشی فعالیت کردم.»

شرط ‌بندی زیبا کلام و اردشیر زاهدی


5ea7f1fc1a605_2020-04-28_13-36
صادق زیباکلام گفت: 
اردشیر زاهدی هیچ‌وقت علاقه یا گرایشی به مسئله آزادی، دموکراسی و این جور مقولات نداشته است، چه زمان شاه چه بعد. ...............

 مواضع اخیر اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران در دوران پهلوی دوم و آخرین سفیر ایران در آمریکا در حمایت از سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران و ضدیت با سیاست‌های کشورهای غربی واکنش‌های متعددی را به همراه داشته است. برخی مواضع او را ملی‌گرایانه می‌دانند و برخی هم چنین اظهارنظرهایی را از یک مسئول عالی‌رتبه نظام پیشین مشکوک می‌دانند. برای تحلیل مواضع او با صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه آن را می‌خوانید.

مواضع چندسال اخیر اردشیر زاهدی را چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟ یکی از نزدیکترین افراد به رژیم پهلوی این روزها علیه سیاست های آمریکا و تمجید نظام جمهوری اسلامی و علیه اپوزسیون حرف می زند. چرا؟

فرض بگیریم ایشان می‌خواهد به ایران برگردد و درحال فراهم‌کردن تمهیداتی برای این بازگشت است که اگر برگشت خیلی مورد غضب نباشد و در نتیجه دارد جاده را به اصطلاح برای بازگشتش صاف می‌کند و از در آشتی با مسولان جمهوری اسلامی کنار می‌آید که شاید خیلی نزدیک به واقعیت نباشد.

چرا؟ ایشان بالاخره 91ساله است و احتمالا دوست دارد حداقل سال‌های آخر در ایران زندگی کند و در ایران فوت کند.

بله؛ اگر ایشان به هرعلتی خواسته باشد برگردد تنها راهش همین است که با مسولان جمهوری اسلامی کنار بیاید اما دو نکته اصلی که می‌خواهم عرض کنم به این مربوط است که با فرض اینکه ایشان حتی هیچ‌وقت هم نخواهد به ایران بیاید چرا نباید از نظرات ایشان متعجب شد. دلیل اول این است که آقای اردشیر زاهدی هیچ‌وقت علاقه یا گرایشی به مسئله آزادی، دموکراسی و این جور مقولات نداشته؛ به عبارت دیگر زمانی که سفیر ایران آمریکا بود و می‌دید که تصویر رژیم شاه به علت عدم رعایت حقوق بشر در امریکا به ویژه در سال‌های اواسط دهه50 به بعد سیاه شده اما هیچ واکنشی نداشت. من یادم هست عفو بین‌الملل در سال54 ایران را سیاه‌ترین کشور از نظر کارنامه حقوق بشر معرفی کرد. بودند کسانی که به هر حال سعی می‌کردند دامن رژیم را از اتهامات مبرا کنند یا به شکلی که شاه عصبانی نشود به او بگویند که شاید خیلی هم این تصویری که از ایران ایجاد شده جالب نیست اما زاهدی هیچ وقت دغدغه این چیزها را نداشت.

مثالش هم می‌شود به درخواست اخراج قطب‌زاده از آمریکا از سوی زاهدی اشاره کرد که البته مربوط به سالهای قبلتر بوده است.

بله و هروقت مساله حقوق بشر ایران مطرح می‌شد ایشان دفاع می‌کرد و می‌گفت وضع بد نیست بلکه معترضان تحت تاثیر روشنفکران هستند یا می گفت افرادی که در زندان هستند یا شکنجه می‌شوند کمونیست و تروریست‌اند و در کل مدافع جدی رژیم شاه در زمینه نقض حقوق بشر بود. همه می‌دانیم که در آن مقطع یعنی سال‌های حساس 55تا 57 یک دوگانگی در واشنگتن و دردولت کارتر در ارتباط با سیاست ایران وجود داشت. یک طرف سایروس ونس و وزارت خارجه بودند که معتقد بودند شاه باید فضا را باز کند و اصلاحات سیاسی انجام دهد و یک سوی دیگر برژینسکی مشاور امنیت ملی و دیگران که می‌گفتند شاه باید اول یک ثبات ایجاد کند. بحران اعتراضات را پشت سر بگذارد و ما باید کمکش کنیم از این بحران خارج شود بعد شروع به اصلاحات سیاسی کند. یکی از کسانی که همان زمان به شدت طرفدار تز برژینسکی بود، زاهدی بود.

مساله دوم حمایت ایشان از سردار سلیمانی است که از نظر من صادقانه نیست. ایشان وقتی از سردار سلیمانی تجلیل می کند در حقیقت از احساسات ناسیونالیستی ومیهن دوستی‌اش سخن می‌گوید درحالی که برای من یک علامت سوال بزرگ ایجاد می شود. چون ما در طول جنگ 8ساله هیچ وقت نشانی از این احساسات ناسیونالیستی آقای زاهدی ندیدیم. حتی یکبار ندیدیم که بگوید من با جمهوری اسلامی مخالفم اما حمله صدام به ایران را محکوم می کنم. من یادم نمی‌آید که از ایشان در آن سال‌ها سخنی در باب وطن دوستی و احساسات میهن‌گرایانه شنیده باشم. این ایرانگرایی ایشان واین که سردار سلیمانی را سمبل تمامیت ارضی ایران دانسته به تازگی مطرح شده و یک مقدار باورکردنش برای من دشوار هست. من با این که باتئوری توطئه مخالفم اما اگر قرار بود روی انگیزه زاهدی از بیان این سخنان شرط‌بندی کنم آن را مصالحه و کنار امدن با نظام می دانستم..

پس برمی گردیم به همان سخن نخست که می خواهد به ایران بازگردد.

بله ممکن است. شاید هم اموال واملاکی دارد و می خواهد پس بگیرد. نمی دانم ولی در انگیزه اصلی‌اش شک دارم.

منبع: نامه نیوز


... زاهدی هم مثل  عطا الله مهاجرانی ؟؟؟

بازگشت به برجام !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



روزنامه نیویورک‌تایمز نوشت: پامپئو در حال تدوین یک استدلال حقوقی مبنی بر این است که واشنگتن همچنان یکی از مشارکت‌کنندگان برجام است تا بتواند با افزایش فشارها در شورای امنیت، تحریم‌های تسلیحاتی ایران را تمدید کند.

این رفتار آمریکا، نوعی اعلام شکست در سیاست خروج از برجام است و حالا ترامپ به این فکر می‌کند که شاید بهتر بود برای فشار بر ایران به حرف منتقدانش گوش می‌داد و در توافق هسته‌ای می‌ماند و از بندهای ضدایرانی آن بهتر استفاده می‌کرد.

حالا دموکرات‌های منتقد ترامپ به او طعنه می‌زنند که برای فشار بر ایران، دست به دامن همان توافقی شده که باراک اوباما آن را به نتیجه رسانده بود.

5ea703e6229e9_2020-04-27_20-40

دولت ترامپ که همه راه‌ها برای فشار حداکثری به ایران را آزموده، حالا برای دور تازه تحریم‌ها، دست به دامان توافقی شده که از آن خارج شده بود!

وزیر خارجه آمریکا گفته است که می‌خواهد با فعال کردن مکانیزم ماشه در برجام، براساس قطعنامه ۲۲۳۱، تحریم‌های تسلیحاتی ایران را بازگرداند.

مکانیزم ماشه، بندی در توافق هسته‌ای برجام است که براساس آن، هر کشور امضاکننده برجام می‌تواند در صورت اثبات نقض توافق، تحریم‌های شورای امنیت را علیه ایران له طور خود به خود بازگرداند.  آمریکا که نمی‌خواهد براساس توافق هسته‌ای، تحریم‌های تسلیحاتی کشورمان از مهر امسال به‌صورت خود به خودی لغو شود، با استناد به این بند می‌خواهد تحریم‌های شورا امنیت را احیا کند.

این درحالیست که آمریکا از برجام خارج شده و اساسا نمی‌تواند به عنوان عض توافق هسته‌ای، به این بند استناد کند.

در همین راستا محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه درباره تصمیم آمریکا برای بازگشت به برجام جهت تمدید تحریم تسلیحاتی ایران توییت کرده است: دو سال پیش، مایک پمپئو و رئیسش اعلام کردند که مشارکت آمریکا در برجام را متوقف می‌کنند، با این امید که [کارزار] فشار حداکثری آنها ایران را به زانو درخواهد آورد.

وی ادامه داده، بعد از شکست تحقیرآمیز این سیاست، او (پامپئو) می‌خواهد دوباره به مشارکت در برجام بازگردد. به رؤیاپردازی خاتمه دهید، ملت ایران همیشه خود برای سرنوشتش تصمیم می‌گیرد.

ب