سیاست ایران و آمریکا- میانرشته ای متین

روابط بین الملل، دیپلماسی، امور خارجه، جنگ، صلح، مذاکره

سیاست ایران و آمریکا- میانرشته ای متین

روابط بین الملل، دیپلماسی، امور خارجه، جنگ، صلح، مذاکره

از وضعیت مملکت مخ آدم سوت می‌کشد

 محمد طبیبیان

وقتی مخ آدم سوت می‌کشد!

محمد طبیبیان

وقتی کامپیوتر ها مثل امروز مجهز نبودند، می شد برنامه ای نوشت که کامپیوتر را در محاسبات آنچنان سر گردان کند به نحوی که مدار های آن داغ شده و بسوزد.

 مشابه همین الگوریتم ها برای ذهن انسان هم وجود دارد، یعنی گزاره هایی که اگر فرد در مورد آن ها فکر کند مُخ او سوت می کشد و داغ می کند. نمونه؛ 
۱- «از نفوذمان در جهان اسلام برای تحریم کره جنوبی استفاده می کنیم.» این گزاره را بخوانید اما در مورد آن زیاد فکر نکنید مغزتان سوت می کشد.
۲. «مردم در بازار بورس سپرده گذاری نکنند.» فکرش را نکنید که کسی که نمی داند بازار بورس مثل بانک نیست و سپرده قبول نمی کند بخواهد در مورد اقتصاد کشور تصمیم سازی کند. بخاطر اجتناب از داغ شدن مغز از این گزاره بگذرید. فکرش را نکنید چون مختان سوت می کشد.
۳. «ژان والژان هم دزدی کرد اما شهر دار خوبی شد.» ژان والژان قهرمان کتاب بینوایان ویکتور هوگو است. البته من به پاک دستی و درستکاری گوینده ایمان دارم اما از این بهانه استفاده می کنم برای طرح این پرسش که به چه دلیل اخیراً تلاش دامنه داری برای زشتی زدایی از سوء استفاده مالی در سطوح مختلف در جریان بوده است. یک نفر می گوید رقم چند هزار میلیارد فساد مالی رقمی نیست، دیگری می گوید در فلان زمان و مکان هم فساد مالی بوده است یکی دیگر می گوید اگر فلان نوع افراد پولدار نباشند بی عرضه هستند... این شرایط در مورد تنزل اخلاق اجتماعی چه می گوید؟ خیلی در موردش فکر نکنید مغزتان سوت می کشد.
۴. نماینده ای می گوید:« وقتش رسیده نخست وزیری را احیا کنیم.» منظور این حرکت حذف رییس جمهور و یا تنزل آن به مقام هیچکاره است. یعنی منتفی کردن حق مردم در انتخاب رییس قوه مجریه و سمبل نظام سیاسی کشور. اولاً نماینده مجلس نماینده محلی است. دوماً این بخشی است از سوگند نامه ای است که ادا کرده:
«...همچنین ودیعه‌ای که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم، و در انجام وظایف وکالت، ‌امانت و تقوا را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم، از قانون اساسی اطاعت کنم و در گفته‌ها و نوشته‌ها و اظهار نظرها استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنان را مدنظر داشته باشم»
یعنی باید حافظ حقوق و آزادی مردم باشد نه زمینه ساز زائل کردن آن، از جمله حق انتخاب کردن. سوم تغییر اینچنینی کار نمایندگان مجلس نیست. اگر حافظه بنده یاری کند دفعه قبل که به دلیل ناکار آیی سیستم نخست وزیری و پارلمانی در سال ۱۳۶۸ آن چارچوب عوض شد یک همه پرسی برگذار شد. در این مورد هم زیاد فکر نکنید مغزتان سوت می کشد.
چون موارد زیاد است بهتر است مدتی به مغز و ذهنمان مرخصی بدهیم اصولاً زیاد فکر نکنیم، سوت کشیدن مکرر مغز هم زیان آور است.

انتخابات!!!!!!!!!!!!

5e4eeb1e4c157_2020-02-20_23-55
سعید حجاریان در یادداشتی به معنای تحریم از بعد فقهی و سیاسی آن پرداخته است.

در روزهای منتهی به انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی بار دیگر از «تحریم» صحبت می‌شود و طبعاً حملاتی به جریان اصلاحات انجام گرفته و می‌گیرد. در این یادداشت کوتاه می‌کوشم قدری درباره «تحریم» صحبت کنم.

تحریم لغتی فقهی است و سخن گفتن از آن کار مجتهدان است. این واژه در مقابل تحلیل قرار دارد؛ تحریم یعنی حرام کردن چیزی و تحلیل، یعنی حلال کردن آن. فی‌المثل در آیه ۲۷۵ سوره بقره در باب بیع و ربا می‌خوانیم، که خداوند بیع را حلال و ربا را حرام کرده است؛ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا. یا به‌عنوان مثال می‌بینیم مجتهدی با توجه به نظر کارشناسان، به دلیل عدم رؤیت فلس، ماهی اوزون برون را تحریم می‌کند و خوردن‌اش را حرام می‌خواند و برعکس، خوردن گوشت گوسفند را حلال اعلام می‌کند.

اما این تنها کاربرد «تحریم» نیست. این واژه علاوه بر فقه، در دو معنا به حوزه سیاست نیز ورود کرده است.

الف) حرام کردن امری برای خود،

ب) حرام کردن امری برای دیگران.

مثلاً زمانی امام خمینی گفت، «من دیگر روزنامه آیندگان را نمی‌خوانم». این جمله بدان معنا بود که وی آیندگان را بر خود تحریم کرده است اما اثر وضعی‌اش این بود که «آیندگان» برای مقلدین ایشان نیز حرام است. البته بعضی مقلدین فراتر رفتند و دفتر آن نشریه را تعطیل کردند. شخصیتی مانند امام خمینی زمانی که امری را تحریم می‌کرد، آثار وضعی بسیاری پدید می‌آمد اما این امر درباره افراد عادی صادق نیست. مثلاً چنانکه من بگویم از این به بعد خواندن روزنامه کیهان را بر خود حرام کرده‌ام، اثر وضعی پدید نمی‌آید؛ آن‌ها که نمی‌خوانند به نخواندن‌شان ادامه می‌دهند و خوانندگان ثابت هم به خواندن‌شان ادامه می‌دهند و تیراژ نشریه حفظ می‌شود!

به همین سیاق می‌توان درباره تحریم انتخابات سخن گفت. اگر من به‌عنوان شهروندی عادی بگویم انتخابات را تحریم کرده‌ام، تحولی در جامعه پدید نمی‌آید. زیرا اکثریت جامعه تصمیم خود را برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات گرفته‌اند که شمه‌ای از آن را در نظرسنجی ایسپا مورخ (۲۹ و ۳۰ بهمن‌ماه ۱۳۹۸) مشاهده می‌کنیم. حتی می‌توانیم پا را فراتر بگذاریم؛ اگر سید محمد خاتمی انتخابات را تحریم کند، گمان نمی‌کنم در موقعیت کنونی اثر وضعی داشته باشد چون جامعه، به‌ویژه در بُعد سلبی، بنا به تجربه و تحلیل خود عمل می‌کند.

واژه تحریم را بعد از فقه و سیاست می‌توان در حوزه قانون پی گرفت. چنانکه می‌دانیم تاکنون تحریم کردن یا نکردن افعال جرم‌انگاری نشده است تا تحریم‌کننده/تحریم‌کنندگان مطابق با آن مستوجب کیفر باشند. از سوی دیگر، در قوانین موضوعه کشور نیز تحریم انتخابات جرم تلقی نشده چنانکه در قانون مجازات اسلامی می‌خوانیم، «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده ‌باشد، جرم محسوب می‌شود». لذا، اینکه فردی به صفت تحریم انتخابات کیفر شود، امری است خلاف قانون. البته ممکن است با استناد به عبارات مقام رهبری مبنی بر وجوب شرعی رأی دادن تحریم انتخابات توسط افراد جرم تلقی شود. در حالی که فتوای رهبری برای مقلدین ایشان لازم‌الاجراست؛ و البته چنانچه تبعیت نکردند، معصیت کرده‌اند و نه جرم، و فرق است میان معصیت و جرم.

سخن آخر؛ سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرده است «در برخی کشورها افراد وقتی پای صندوق‌ها[ی رأی] نروند، مجازات می‌شوند ولی در جمهوری اسلامی این‌طور نیست». اولاً ایشان باید کشور یا کشورهای مدنظرشان را اعلام کنند و ثانیاً بر پایه آمار نشان دهند افراد در کشورهای مزبور به دلیل تحریم انتخابات مجازات شده‌اند یا خیر؟ بله، در برخی نظام‌های سیاسی، مردم متکفل هزینه‌های شوراها و پارلمان‌ هستند و به همین جهت مخارج انتخابات به تعداد نفوس سرشکن می‌شود و کسی که مشارکت نکند، باید جریمه یا سهم خود را بپردازد.

منبع: انصاف نیوز

اشتغال زایی برای پیرمردهای




روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: 

قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان، قانون خوبی بود اگر  آنقدر قید و بند به دست و پای آن نمی‌بستند که از خاصیت بیافتد.

به رسانه ملی نگاه کنید، چقدر نیروهای بازنشسته مشغول کار هستند و چقدر بازنشسته‌هائی که به خانه رفته بودند به کار برگشتند و مسئولیت‌های مهم به آنها واگذار شده. به فلان شورا و مجمع و وزارت خانه و مجلس و... نگاه کنید، پیرمردهای مو سفید کرده بر مسندها تکیه زده‌اند و به قانون می‌خندند و حالا که انتخابات نزدیک است پیرمردترهای بین 80 تا 100 ساله هم ثبت‌نام کرده‌اند و داوطلب ورود به مجلس خبرگان شده‌اند.
اینکه خیل عظیم جوان‌ها بی‌کار هستند و خانواده‌هایشان از تامین آنها عاجزند، مهم نیست. مهم اینست که افراد صاحب تجربه مشغول خدمت‌رسانی باشند و در سن 90 و چند سالگی خدای ناکرده بی‌کار نمانند.


700 میلیارد دلار در آمدهای نفتی



حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزان سازندگی



 در گفتگو با خبرآنلاین:


کل درآمد نفتی در زمان شاه حدود ۱۲۰ میلیارد دلار بوده است.

 در ده سال اول  انقلاب ۱۰۰ میلیارد دلار بوده است،

 در دولت آقای هاشمی ۱۱۰ میلیارد دلار بود

در دولت آقای خاتمی ۱۱۵ میلیارد دلار بود.

مجموعش می‌شود ۴۲۰ میلیارد دلار.


اما در دولت آقای احمدی‌نژاد شد ۷۰۰ میلیارد دلار.

یک چنین منابعی کجا رفت و چه شد؟ 

اگر یک دهم آن پولی که دولت احمدی نژاد برای واردات پرتقال داد در روستاهای ایران سردخانه زده بودند میتوانست پرتقال را ذخیره کند و مصرف بکند نه اینکه با وارد کردن وضعیت کشاورز را هم خراب کند.