با همت و تلاش شبانهروزی متخصصین و کارکنان متعهد و خدمتگزار مجتمع غنیسازی شهید احمدیروشن(نطنز) و همگام با سیاستهای صلحآمیز سازمان انرژی اتمی ایران در حوزه غنیسازی و تولید ماشینهای سانتریفیوژ مورد نیاز غنیسازی اورانیوم کشور، شرکت تکنولوژی سانتریفیوژ ایران(تسا) به عنوان طراح و تولید کننده نسلهای مختلف ماشینهای سانتریفیوژ، در ایام تعطیلات نوروز۱۳۹۹ نیز همچون گذشته با حداکثر توان و بدون وقفه در انجام این ماموریت مهم مشغول به فعالیت است.
فشار بر رییس جمهور جهت اتخاذ تصمیمات جدیتر برای قرنطینه مناطق آلوده؛ هر روز زیاد و زیادتر میشود و بالاخره از امروز اجرایی شود. این پرسش برای خیلیها پیش آمده است که چرا دولت در ایران بر سیاست نادیده گرفتن یا کماهمیت دادن به کرونا اصرار دارد یا حداقل چرا در گذشته اصرار داشته است؟ دولتی که یک ماه پیش در پی عادی کردن اوضاع بود، اکنون در صدد است که کمربندها را محکمتر کند. چرا این همه مدت تعلل شد؟ آیا در ادامه نیز سیاستهای سختتری اتخاذ خواهد شد؟
بنده تا کنون در پاسخ به این پرسش در چند مورد اشاره کردهام و به یک علت مهم پرداختهام. در این نوشته با تکرار خلاصه آن علت، به مورد دیگری نیز اشاره خواهم کرد.
اجرای قرنطینهای در حد و اندازه کشورهایی مثل فرانسه و انگلیس و نه حتی چین، نیازمند اقتدار کافی در مدیریت کشور است. اقتدار از جهت توان تصمیمگیری، توان اجرایی، توان تأمین امکانات و نیز پذیرش نسبی مردم است.
هیچکدام از این شرایط در ساختار موجود اجرایی و اجتماعی کشور وجود ندارد. بنابراین گروهها و افرادی که اجرای این سیاست را از دولت درخواست میکنند، در حقیقت «تکلیف ما لا یُطاق» بر دولت بار میکنند، هر چند وظیفه حکومت و دولت صیانت از جان مردمش است و باید این کار را انجام دهد. ولی از آنجا که گفتهاند، بیمایه فطیر است، این ساختار قادر به انجام این کار نیست. سیاستهای ابلاغی اخیر نیز معلوم نیست با چه کیفیتی ادامه یابد.
یکی از اشکالات کوچک قرنطینه، کاهش مصرف بنزین است که به همراه استخراج گاز مورد نیاز کشور تولید میشود و ذخیرهسازی آن معضل جدی است. مصرف کمتر آن نیز درآمد دولت را کم میکند. از سوی دیگر به علت کاهش قیمت جهانی آن، صادرات حتی قاچاق آن برای قاچاقچیان عزیز! به صرفه نیست! این را گفتم که بدانیم مشکلات بسیار پیچیده است.
این ساختار به دلیل کاهش منابع مادی و مالی و به دلیل شکاف شدید داخلی، و به دلیل بیتوجهی مردم به تصمیمات آن، نمیتواند مجموعهای سیاستی منسجم و قابل اجرایی را ارایه کند. تصمیمات آن دیرتر از زمان مناسب اتخاذ میشود. حمایتهای مادی و مالی کافی ندارد. در اجرا نیز دچار مشکل میشود. تشییع جنازه سردار اسداللهی و نیز رد کمکهای پزشکان بدون مرز نمونههای آشکار این وضعیت است.
علت دیگری هم به نظر میرسد که در عدم رغبت دولت برای اتخاذ تصمیمات سخت در این مورد، موثر بوده است. رییس دولت گمان میکند که اکنون بهترین فرصت برای حل مسأله تحریمها و سپس آغاز گفتگوها است. به ظاهر عناصر واسطه قولهایی نیز داده و اخبارش منتشر شده است هر چند هیچکدام تاکنون نتیجه نداشتهاست. از این رو معلوم نیست که کنترل اپیدمی در ایران به تحقق این هدف کمک کند. اصرارهای پیاپی برای لغو تحریمها و تهییج احساسات بینالمللی در این رابطه شواهد این ادعا است. به نظر میرسد که این وجه سیاست برای رییس دولت در اولویت قرار دارد.
وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال کرد. تحریم جدید آمریکا ۱۵ فرد و ۵ نهاد مرتبط با ایران را شامل میشود و واشنگتن مدعی شده این تحریمها مرتبط با مبارزه با تروریسم است.
دفتر کنترل سرمایههای خارجی وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا با اعلام این خبر افزود که ۱۵ شخص حقیقی و ۵ شخص حقوقی مشمول این تحریمها به فعالیتهای تروریستی گروههای مورد حمایت سپاه پاسداران ایران در عراق از جمله کتائب حزبالله و عصائب اهل حق کمک میکردند.
کتائب حزبالله و عصائب اهل حق عراق، سال گذشته در رده گروههای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا طبقه بندی شدند.
بنابراین بیانیه، ایالات متحده آمریکا چهار شهروند عراقی و ۱۱ شهروند ایرانی را به سیاهه تحریمهای مبارزه با تروریسم خود افزوده است: محمد سعید البهادلی، محمد الغریفی، شیخ عدنان الحمیداوی، علی حسین المنصوری، همگی شهروندان عراق و علی فرهان اسدی،ماشالله بختیاری، علیرضا فداکار، مهدی قاسم زاده، ولی قلی زاده محمد جلال مآب، سید رضا موسوی فر، سید یاسر موسوی فر، حسن پلارک حسن سبزی نژاد، مسعود شوشتری پوستی، شهروندان ایرانی هستند که در وارد لیست تحریمهای ایالات متحده آمریکا شده اند.
همچنین نهادهایی که به لیست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا افزوده شدهاند عبارتند از: شرکت خدمات دریایی و حمل و نقل «الخمائل» ثبت شده در عراق، شرکت بازرگانی «بهجت الکوثر»ثبت شده در عراق، شرکت سهامی خاص «متاجر نوین مدائن» ثبت شده در ایران، شرکت «سامان شیمی خاور میانه» ثبت شده در ایران، ستاد بازسازی عتبات عالیات.
جمال الشلبی در رای الیوم نوشت: از اوایل دسامبر 2019 که ویروس کرونا شروع به انتشار در جهان کرد، دو نظریه «توطئه» و «عذاب الهی» در مورد این بیماری مطرح شد؛ بدون آنکه پس از گذشت نزدیک 4 ماه- که جهان درگیر نگرانی و نا آرامی های روانی و اقتصادی رو به افزایش است- راه حلی برای کرونا یافته شده باشد؛ بویژه آنکه هیچ شاخص جدی که نشان دهنده دست یابی آزمایشگاه های مخصوص، به راه درمانی برای تمام دولتهای بزرگ و کوچک، فقیر و ثروتمند باشد، وجود ندارد.
در ادامه این مطلب آمده است: گستردگی این بیماری نشان دهنده وجود «رازی» است که هنوز مدرکی برای وجود آن در دست نداریم؛ هر چند که یقین داریم باید 50 سال دیگر منتظر بمانیم تا واقعیت آنچه اتفاق افتاده است را از طریق اسناد ویکی لیکس تازه ای، دریابیم! اسنادی که بتواند اطلاعات مربوط به «زمان بندی» انتشار ویروس، که در اوج درگیریهای بین آمریکا و چین بود و نیز«نقطه شروع» آن که از چین و ایران بود را مشخص کند.
در سایه رسیدن تعداد مبتلایان به کرونا در جهان به 158 هزار نفر و بسته شدن مرزهای بین المللی 130 کشور، این سوالات مطرح می شود؟ جامعه بین الملل و دولتهای آن چگونه می توانند با این ویروس برخورد کنند؟ نقش سازمان ملل و بخش های مختلف ان چیست؟ آیا ممکن است در شرایطی که جهان درگیر مقابله با این ویروس مرگبار است، جنگی بین ایران و ایالات متحده یا اسرائیل درگیرد؟
با اینکه پاسخ دادن به دلیل ظهور این بیماری و پشت پرده های سیاسی، اقتصادی و حتی روانی آن دشوار است؛ می توان گفت پذیرش نظریه توطئه به دلیل نبود مدارک ملموس و محسوس، سخت است؛ هر چند که حدس و گمان شخصی و آکادمیک من به سمت این نظریه متمایل است. چه بسا آنچه از اهمیت این فرضیه -حداقل در این مرحله که منتظر کشف حقیقت هستیم-می کاهد، تاکید روزنامه نیویورک تایمز بر این مساله است که احتمالا تعداد مبتلایان به کرونا در ایالات متحده، به 160تا 240 میلیون نفر می رسد و همچنین، تاکید مرکل بر ابتلای بین 60 تا 70 درصد از مردم المان به این ویروس.
بنابراین، راه حل چیست؟
راه حل در گرو طرح سوالهای مستقیم بیشتری خطاب به تصمیم گیران موثر در جهان و بویژه طرف اروپایی، شروع به تفکر در آن و تبدیل پیشنهادات حاصل از فکر، به استراتژی هایی است که عمل به آن به نفع بشریت باشد: آیا اموالی که برای خرید اسلحه در جهان در سال 2018 صرف شد و به 420 میلیارد دلار رسید، برای تغذیه یک ربع از مردم جهان تنها در یک سال کافی نبود؟ مسابقه تسلیحاتی در آینده به چه شکلی خواهد بود؟ جنگ هایی که در یمن، افغانستان، سوریه و لیبی جریان دارد چطور؟
از جنبه تئوریک، می توان پیشنهاد تاسیس «شورای حاکمان» در سطح جهان را داد که متشکل از سیاستمداران و روزنامه نگاران، علمای دین و دانشگاهیان باشد، که تشکیل دهنده صندوق افکار و ارزش های انسانی برای سیاستگذاران در سطح جهان هستند و می توانند حاشیه حکمت و اخلاق در روابط بین المللی را برای ایجاد راه حل های عملی گسترش داده، فکر «تعاون، همکاری، هماهنگی و تکامل» بین دولتها را بر فکر «جنگ، درگیریها و مسابقه تسلیحاتی» در سایه معیارها و ارزشهای جدید، غالب کنند.
از سوی دیگر، آیا نمی توان از فرصت وجود این بیماری برای توسعه بیشتر افکار عاقلانه و حکمت آمیز به جای روح مصلحت طلبی فردی و خودخواهی که خواستار سیطره بر دیگران وبه زانو درآوردن آنهاست، استفاده کنیم؟
شخصا اعتقاد ندارم که دولتها به سادگی از ارزشها و منش های سیاسی خود دست بردارند و نمی توانم تصور کنم دولتهایی مثل آمریکا، روسیه، فرانسه یا بریتانیا در نتیجه این بیماری، طی یک شب به دولتهایی حکیم تبدیل شوند. اما قطعا این بیماری می تواند در اولویتهای این دولتها و دیدگاههای آنها تاثیرگذار باشد؛ به نحوی که ضرورت پایبندی به اصول انسانیت در شرایط بحرانی را دریابند.
با این حال، یک «سوال ابدی»در سایه وجود بحرانهای سیاسی، اقتصادی و انسانی، فاجعه های طبیعی و سیاستهای بین المللی خطرناک، وجود دارد و آن اینکه«کدام طرف از این جنایتها سود می برد؟» روزهای آینده آبستن حوادث زیادی خواهد بود و باید منتظر بمانیم تا شاید واقعیت برایمان روشن شود.