سادهانگارانه خواهد بود اگر اتفاقات اخیر را تنها در قالب نتیجه سیاست دلار ۴۲۰۰ یا نتیجه افزایش قیمت بنزین یا حتی فراتر از آن نتیجه ناکارآیی مشهود دولت حاضر تحلیل کرد.
اقتصاد هر کشوری با مفاهیمی همچون نرخ رشد، نرخ تورم، نرخ بیکاری، فقـر و نابرابری را میتوان به پارهای از مس تشبیه کرد که در زیر ضربههای چکش هنرمندان مسگر شکل میگیرد؛ چکشهایی که با عناوینی چون نظام حقوقی، نظام سیاسی، نظام اداری و اجرایی، روابط خارجی، توان کارشناسی، نظام تصمیمگیری و ... از زوایای متعدد و با شدتهای متفاوت بر تن سرد این پاره از مس فرود میآیند و در نهایت مصنوعی را خلق میکنند که باید قوت و غذای مردم را در خود جـای دهد.
در کنار استحکام و زیبایی این مصنوع، فضای درونی یا مقدار آب و غذایی که درون آن جای میگیرد از یکسو نسبتی مستقیم با هنر هنرمندان در تجسم مصنوعی که میخواهند بسازند دارد و از سوی دیگر به هنر هنرمندان در هماهنگی و تناسب بین ضربهها و چکشهای متفاوت و متعددی بستگی دارد که بر بدنه آن فرود میآورند.
بدون شک جامعهای که به گواه رئیسجمهور آن، ۷۵ درصد از خانوارهایش نیاز به کمک معیشتی دارند، از هنر کافی برای ساخت مصنوعی متناسب با نیازهای خود برخوردار نبوده است. باید پذیرفت که هنوز بعد از چند دهه، سیاستگذاران کشور نمیدانند به دنبال ساخت چه مصنوعی هستند. این سردرگمی را میتوان به سادگـی در تناقض بین گفتار و عمل و حتی در گفتار امروز و دیروز آنها دید و «خود درستپنداری» آنها در مواجهه با مشکلات نیز شاهدی دیگر از آن است.
سیاستگذارانی که درآمدهای وافر نفتی دهـه ۸۰ را اهرم گسترش فساد قرار دادند و مردم را به نظاره وا داشتند، نباید در دهه ۹۰ و به وقت کاهش درآمد نفت، از مردم جز نظاره، انتظار دیگری داشته باشند. سیاستگذارانی که با انکار کسری بودجه .....حتی در ظاهر هم حاضر به حذف یکی از صدها ردیف بودجهای بعضا غیرضروری نیستند، نباید انتظار داشته باشند که به وقت تنگنا، مردم نیز با طیب خاطر سهمی در تامین بودجه را به عهده بگیرند.
اگر سیاستگذار چشم به درآمدهای مالیاتی دارد باید بداند جریان درآمدهای مالیاتی تنها در مقابل شفافیت در هزینهها و پاسخگویی سیاستگذار نسبت به انتخاب سیاستها و به عبارت دیگر «تخصیص منابع» و همچنین انتخاب بدون محدودیت سیاستگذاران جاری میشود.
آیا به واقع سیاستگذار حاضر به تامین شرایط جاری شدن درآمدهای مالیاتی هست؟ که اگر نباشد انتظار وی از درآمدهای مالیاتی نیز محقق نخواهد شد. باید پذیرفت که فعال شدن بیشتر سیاستگذار در تخصیص منابع به قیمت به انفعال کشیدن هر چه بیشتر مردم و فعالان اقتصادی به شکافی عمیق بین سیاستگذار و فعالان اقتصادی منجر شده است که به تدریج اجرای سیاستهای مورد نظر سیاستگذار را با عدم همراهی مردم و فعالان اقتصادی مواجه میکند. رویای تخصیص کارآی منابع توسط دولتی حتی با «یک دو جین عنوان مثبت» تنها رویایی شیرین است که در نهایت برای مردم به جز مسینهای کم حجم، سنگین و با نشتی فراوان (رانت) چیزی به ارمغان نمیآورد.
برخی از کلیدی ترین جملات
در باره اغتشاشات اخیر:
1- مقام معظم رهبری:
حوادث اخیر امنیتی بود، نه مردمی
2- شبکه خبر صداوسیما (در برنامه پرونده ویژه):
تعداد زیادی مسلح به قمه و سلاح سرد، و تعداد نسبتا کمتری سلاح گرم داشتند
3- روزنامه ها در روز اول درگیری ها:
عده ای با سلاح سرد به دفتر نماز جمعه و منزل امام جمعه یزد حمله کردند!!
4- مشرق نیوز (خبر + فیلم):
چند ماه قبل تعدادی سلاح شات گان از عربستان وارد کشور شده است.
همان نوع اسلحه ای که روحانی همدانی را چند ماه قبل با آن ترور کردند.
5- فرمانده بسیج:
وقتی از اتاق مونیتور مشاهده کردم که شهر ما همدان آرام است، به همدانی بودن خود افتخار کردم.
6- اخبار 20 و 30 تلویزیون (+فیلم):
افراد مسلح تجزیه طلب در شهر اندیمشک
6-شهردار تهران روز 98/9/5 در جمع خبرنگاران:
خسارت این حادثه در تهران، در حد چند خودرو و اتوبوس بی آرتی و یک ناحیه شهرداری بود.
بر اساس اطلاعات منتشر شده در نور نیوز خسارات رویدادهای اخیر به شرح زیر است:
حمله به بیش از 500 پایگاه و پاسگاه نظامی،
آتش زدن 731 بانک
تخریب 140 مکان عمومی و 9 مرکز مذهبی
آتش زدن 70 پمپ بنزین
آتش زدن 34 آمبولانس،
تخریب 307 خودروی شخصی و غیر دولتی
تخریب 183 خودروی نظامی
آتش زدن 1076 موتور سیکلت شخصی
تعداد کشته شدگان اهم از اغتشاشگر، مردم معتض، نیروهای نظامی تاکنون منتشر نشده است.
تعداد مصدومین نیروهای انتظامی، بسیج و سپاه سه برابر مردم عادی بود
محمود صادقی نماینده مجلس:
تحلیلها دربارهی
نقش و موضع رهبری در افزایش قیمت بنزین
نماینده مردم تهران در مجلس در کانال تلگرامی خود چنین نوشت:
بعضی اظهار میکنند که مقام معظم رهبری در فرآیند تصمیمگیری دربارهی افزایش قیمت بنزین هیچ نقشی نداشتهاند و تنها پس از تصمیم گیری سران قوا به منظور آرام کردن فضای جامعه از آن حمایت کردهاند.
بعضی پا را فراتر گذاشته و افزایش قیمت بنزین را یک توطئه و فتنه وانمود میکنند که از طرف دولت و رییسجمهور اجرا شده تا کشور را دچار التهاب و رهبری را به کوتاهآمدن از مواضع انقلابی خود در سیاست خارجی وادار کنند و رهبری بدون اینکه از این موضوع اطلاع قبلی داشته باشند با هدف خنثی کردن این توطئه از این طرح حمایت کردهاند.
در سوی دیگر ،بعضی میگویند رهبری، همانطور که خودشان ابراز داشتند، تصمیمگیری در مورد افزایش قیمت بنزین را به سران قوا موکول کرده بودند. و سران قوا با اطلاع ایشان این تصمیم را گرفتهاند؛ رهبری نیز پس از بروز التهابات بهمنظور جلوگیری از توسعه دامنهی ناآرامی ها همین موضع را اعلام کردند.
بعضی دیگر قائلاند که اساسا مسألهی اصلاح قیمت حاملهای انرژی و مدیریت مصرف سوخت خواستهی رهبری بوده و پیش از این چندین بار آن را از رییس جمهور مطالبه کردهاند و تصمیم سران قوا نه تنها با هماهنگی رهبری، بلکه در جهت اجابت خواستهی ایشان بوده است. حمایت تمام قد رهبری از این تصمیم نیز در همین راستا ارزیابی میشود.
@@@@@@@@@@@@
@@@@@@@@@@@@
طی روزهای اخیر گوگل از ایران رفته است و معلوم نیست کی برگردد!
کاربران فضای مجازی بسختی قادرند ارتباط سریعی برقرار یا مطالبی را تهیه کنند. ارسال پیام در پیامرسانهای خارجی و داخلی تقریبا غیر ممکن است. فقط پیام شفاهی و متن نوشتاری که نیست. نوبت گرفتن از آزمایشگاه دکتر، ارسال تصاویر مدارک، گزارش کار شرکت ها و ادارات، تله کنفرانس، تحقیقات علمی، تجارت، و هرچه که مردم عادی مدتهاست به آن عادت کرده اند؛ خلاصه از تسهیلات تمدن مدرن محروم شده ایم.
عملا اینترنت قطع شده است. حتی ممکن است از این به بعد فضای مجازی ما به صورت اینترانت شود؛ یعنی سرورهای خارجی از دسترس خارج شده و تنها سرورهای داخلی کار کنند. اما چندان زیرساختی فراهم نیست.
بعضی کاربران جوان میگویند : انگار کره شمالی شده ایم!
اما نه فقط کره شمالی، بلکه میتوانیم چین، روسیه یا هر کشور دیگری شویم که در مواجهه با حملات کشورهای غربی قرار دارد. چین بعد از مدتها برای خود سازوکارهای مستقل ارتباط مجازی تعبیه کرده است. غربی ها با توجه به توانایی ها و کنترلشان بر این فضا، از آن به عنوان ابزار فشار و جهت دهی یا حتی سازماندهی نیروهای مخالف و معترض استفاده کنند. این مهمترین علت قطع یا محدودسازی اینترنت و برنامه ریزی برای بومی سازی سرورهای آن است.
در اینجا نیز نامعادله ای در جریان است که مواجهه را نامتقارن می نماید.
بومی سازی در کوتاه مدت نوعی انفعال و انزوای مجازی است؛ اما در درازمدت به صورت امری مباح درخواهد آمد که کشورها از آن پیروی می کنند. چرا؟ چون نوعی استقلال طلبی و موضوع امنیت را پیش می کشد که حاکمیت در اکثر کشورها خواهان آن است؛ و بخشی از بدنه اجتماعی هم آن را جایز و منطقی می بیند. اتفاقا سرنخ این ایده ها از خود غرب آمده است، و کشور فرانسه پرچمدار ین حرکت بوده است؛ آنهم از زمانی که خواستار تنوع زبانها در فضای اینترنت بود!
برای تبیین مطلب بهتر است موضوعی مشابه و مرتبط با همین عنوان «حفظ استقلال و امنیت» را بازخوانی کنیم: پدافند غیرعامل.
پدافند غیرعامل یکی از محورهای دفاعی داهبردی در دنیای امروز است که شامل محافظت و مراقبت و تحکیم و تشدید حفاظت از همه منابع فیزیکی و انتزاعی و شناختی و بهداشتی و روانی و خلاصه تمام اجزی هویت و موجودیت یک ملت می گردد. اتفاقا امنیت سایبری و مدیریت اینترنت هم در این حوزه می گنجد. گفته میشود که تنها پنج کشور به طور جدی وارد بحث پدافند غیر عامل شده اند: امریکا، روسیه، ایران، کره شمالی و سوئیس. چهار کشور اول ممکن است این گمان را ایجاد کند که کشورهای چالش برانگیز و شهرآشوب دنبال چنین داستانهایی میروند.
اما در مورد سوئیس چگونه می توان توجیه آورد؟
مگر نه که سوئیس کشوری بی طرف، بی دشمن، دارای اعتبار و بهترین استانداردهای حکمرانی تراز اول در جهان است!!!
هر توجیهی که در کشور سوئیس برای پدافند غیرعامل مطرح گردد، برای کشورهای دیگر هم قابل طرح و قطعا در آینده به اجرا در خواهد آمد. داستان اینترنت نیز چنین است.
برای دانلود کتاب ، روی عبارات زیر کلیک کنید: