اقتصاد در انتظار فرج
=============
لحظه آخر
رضا خسروی
دولتمردان، مدیران و وزیران ما همان ویژگیهای مردم عادی را دارند. اگر ما کارها را به لحظات آخر میسپاریم، آنها هم همینگونه هستند. برای مثال فرآیند بودجهریزی و تصویب آن را ببینید. اگر از متولیان بودجه نویسی بپرسید، بودجه امسال چه تفاوتی با سال گذشته دارد، خیلی منتظر جواب سرراست و سادهای نباشید. او به امید لحظه آخر است، منظور دقیقا روز آخر سال است!
او به روشنی میداند، البته علم چندانی هم لازم نیست که درآمدهای دولت از فروش نفت بیزبان امسال کاهش یافته و البته یارانه را هم نتوانسته کم کند، ابواب جمعی دولت هم بر تعدادش افزوده شده، شرکتهای دولتی هم نه بهفروش رفتهاند و نه سود چندانی درست کردهاند، مالیات را هم نه زیاد کرده و نه توانسته است دامنهاش را زیاد کند، پس با قطعیت میداند که کسری بودجه دارد.
یک آدم معمولی در چنین حالتی به فکر چاره است؛ یا پیداکردن راههای کسب درآمد بیشتر یا کم کردن از هزینه یا استقراض از در و همسایه. اما مدیر محترم هیچ کدام را انجام نمیدهد. او منتظر میماند تا دقیقا روز آخر سال، هرآنچه را که از کسری بودجه مانده است با تنخواه از بانک مرکزی بگیرد و مانند سال قبل و قبل و قبل آن، تنخواه را به پایه پولی اضافه کند و تورم را باز بالاتر ببرد و به امید گشایشی در سال آینده باشد.
اگر از او بپرسید، الان که حدود چهارماه تا آخر سال دارید، چرا از مردم قرض نمیکنید؟ چرا با این حجم عظیم نقدینگی، اوراق منتشر نمیکنید؟ جوابی ندارد؛ جز تکرار ملالآور واژگانی بیمعنی که خود او هم نمیداند چه کسی اول بار به او گفته است. اگر به او بگویید چرا هزینهها را کم نمیکنید، میگوید کم کردیم، فلان جاده و پل و... را نمیسازیم.
پس سرمایهگذاری برای تولید چه میشود؟ جوابی ندارد. فقط میگوید، انشاءالله سال آینده درست میشود و این سال آینده هیچگاه فرا نمیرسد. اگر بگویید چرا منتظر آخر سال هستید؟ همین الان کاری بکنید، جوابی ندارد، به چشمان شما نگاه میکند و لبخندی میزند. او منتظر لحظه آخر است. نمیخواهد کاری بکند، منتظر است. در لحظه آخر که هیچ راهی برایش نماند، آنگاه به سیاستمدار پناه میبرد، او را گوشه دیوار میبرد و اصرار میکند که تنها راه، رفتن سراغ بانک مرکزی و طلب تنخواه است.
از او میپرسید، چند کشور مثل ما بودجه میریزند و بعد مثل ما انحراف قابل توجه عملکرد دارند؟ باز جواب ندارد، میخندد و میگوید اینترنت قطع است، بههرحال تمام زحمت شما برباد است. بنابراین سیاستگذاران باید یادشان باشد اگر زمان را از دست دهند، در آخر سال نه اوراقی درکار است و نه کاهش هزینهای؛ سال بعدهم داستان همین است و اگر کاری نکنند، فرجی نخواهد شد.
به گزارش سایت اقتصادنیوز،
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
اگر حضرات مسئولین به واقعیتها توجه کنند به این نتیجه خواهند رسید که ماجرای بنزین فقط یک جرقه بود که به انبار باروت اصابت کرد و انفجار هفته آخر آبان را پدید آورد، انبار باروتی که عملکردهای نادرست ناشی از تصمیمات نادرستتر به وجود آورده است.
این روزنامه در ادامه نوشت: تصورتان این نباشد که ماجرا تمام شده و دشمنان خارجی ناکام ماندهاند. اشتباه اصلی همین است که دنبال پیدا کردن دشمنان خارجی میگردید. مگر یادتان رفته که امام خمینی فرمودند از خارج کسی نمیتواند به این کشور و این نظام آسیبی وارد کند، هر آسیبی وارد شود از داخل خواهد بود؟ سیاستهایتان را عوض کنید و به جای «انبار باروت» جامعه را به «انبان نان» تبدیل نمائید، در آنصورت میتوانید مطمئن باشید که به وظیفه خود برای حفاظت از نظام عمل کردهاید.
مردم را که داشته باشید، دیگر نیازی به تهدید و تطمیع و سخنرانیهای پرطمطراق این وزیر و آن وکیل و آن فرمانده که فکر میکنند هرچه بلندتر صحبت کنند قدرتمندتر جلوه میکنند، نخواهد بود، عملتان کار خودش را میکند حتی اگر یک کلمه هم نگوئید. این را هم بدانید که نان، با خودش دین را هم میآورد چون فرمودهاند کَادَ اَلْفَقْرُ اَنْ یَکُونَ کُفْراً یعنی وقتی نان باشد، کفر میرود و ایمان میآید.