مقدمه: وقتی مخاطب مان نسل دهه 70 و 80 باشد، لازم نیست از فلسفه انقلاب و روند شکل گیری آن حرف بزنیم. درست همانگونه که زمان جوانی ماها هرچه از قیام مشروطه و فتوای میزای شیرازی و کارهای رضاشاه میگفتند، زیاد تاثیری بر هشیاری ما نداشت. از دهۀ 60 گفتن و جنگ هشت ساله هم چیزی جز سخن گفتن از تخریب و استهلاک سرمایه ها گفتنی وجود ندارد. البته، نباید تغییر روحیات مردم و برخی جهت گیری های فرهنگی آن زمان را منکر شد. اما کارنامه 30 سال بعد از جنگ و با حضور 8 دولت (از انتهای دولت میرحسین موسوی تا دولت های هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی- هر کدام دو دوره ) سرجمع چیزی نیست جز وضعیت فعلی ملی و بین المللی ما.
زمانی مدیریت سازندگی کردند، بعد مدیریت توسعه سیاسی، بعد دوران بصیرت و تحولات فرهنگی آمد، و این اواخر هم دوران چاره چویی تدبیر و امید. شعار این دولت آخر دقیقا معنایش این بودکه : بی تدبیری شده و فضای نومیدی هست. لابد ملت هم این ادعا را قبول داشتند که به دولت تدبیر و امید رای دادند!!!
قبل از آنکه مشخصات وضعیت کنونی را برشماریم، باید پذیرفت که نابرابری اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بشدت وجود دارد. زیرا، هر کدام از آن دولت ها با شعارهایش فرصت طلبانی را در حوزه سازندگی، توسعه، فرهنگ و بخصوص اقتصاد بالا کشاند و پروراند؛ همان چیزی که الان تحت عنوان فساد و رانت و آقازادگی و غیره نتیجه داده است. این عده همگی در لباس انقلابیگری مدعی مهندسی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور بودند. نتیجه آن شد که الان فرزندانشان آن سوی آبهای هستند و فقط معدودی از افراد طمع کار از میان ایشان که خیلی در رفتن درنگ کردند اکنون در دادگاه فساد اقتصادی پیدایشان هست.
اما حالا مردم مانده اند و فضای روانی با این مشخصات:
1====: نان آور هر خانواده ای، اگر حتی بیمار و عصبی و افسرده و بیکار بیکار هم نباشد، باید چندشیفته کار کند تا ضربات اقتصاد فساد زده را تاب تحمل داشته باشد.
2====: با وجود رسانه های امروزی دیگر چیزی قابل پنهان کردن نیست. هر کارگر ساده از طریق گوشی همراه خود لحظه به لحظه از سرنوشت امروز و پیش بینی فردا خبردار است. همه غصه خور امروز و نگران فردای خود و کشور هستند.
3====: چشم انداز مثبتی هم برای کاهش دشمنی دشمنان بیشمارغربی و عربی (که هر کدام طایفه ای از کشورها هستند) وجود ندارد. همه گمان میکنند که روزگار آبستن حوادثی است که دیر یا زود مصائب خانواده های ضعیف و متوسط را دوچندان می کند.
4====:: خوشبینانه ترین احتمال ادامه سناریوی فعلی و تقابل درازمدت به سبک کوبا و کره شمالی است. یعنی خیلی که خوش شانس باشیم سالهای آینده هم در عین کشتی گرفتن با اروپا و آمریکا و اعراب و اسراییل دیگر اتفاقات مخوف و مصیبت بار روی ندهد، مثلا به ما حمله نشود.
5====:طبقات متوسط هم با ترس و احتیاط پیش می روند. سرمایه داران هم پروژه های خود را متوقف کرده اند.
6====:اختلاسگران و رانت خواران و آقازاده ها هم بلیط مهاجرت گرفته و در قافله هایی رو به آن سوی آبها هستند. آنها از قبل با فرستادن فرزندان خود برای تحصیل یا ایجاد کسب وکار در کشورهای دیگر، فکر روز مبادا بوده اند.
7====: ما مانده ایم؛ ما آسیب پذیران بی پر و پا (مستضعفین سابق) که از دهۀ 80 به بعد قلمبه سازان و قلمبه گویان با عنوان اقشار «کم برخوردار» از ما یاد می کنند!!!!
عجب نامعادله ای است که مقادیر x و y آن با حساب دو دو تا چهار تا روشن شده است: نامعادلۀ بی مجهول
> = <
برای دانلود
روی عبارت زیرکلیک کنید