سیاست ایران و آمریکا- میانرشته ای متین

روابط بین الملل، دیپلماسی، امور خارجه، جنگ، صلح، مذاکره

سیاست ایران و آمریکا- میانرشته ای متین

روابط بین الملل، دیپلماسی، امور خارجه، جنگ، صلح، مذاکره

پایان این تحریم ها و جنگهای روانی و اقتصادی



مقدمه:  وقتی مخاطب مان نسل دهه 70 و 80 باشد، لازم نیست از فلسفه انقلاب و روند شکل گیری آن حرف بزنیم. درست همانگونه که زمان جوانی ماها هرچه از قیام مشروطه و فتوای میزای شیرازی و کارهای رضاشاه میگفتند، زیاد تاثیری بر هشیاری ما نداشت. از دهۀ  60 گفتن و جنگ هشت ساله هم چیزی جز سخن گفتن از تخریب و استهلاک سرمایه ها گفتنی وجود ندارد. البته، نباید تغییر روحیات مردم و برخی جهت گیری های فرهنگی آن زمان را منکر شد. اما کارنامه 30 سال بعد از جنگ و با حضور 8 دولت (از انتهای دولت میرحسین موسوی تا دولت های هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی- هر کدام دو دوره ) سرجمع چیزی نیست جز وضعیت فعلی ملی و بین المللی ما. 

زمانی مدیریت سازندگی کردند، بعد مدیریت توسعه سیاسی، بعد دوران بصیرت و تحولات فرهنگی آمد، و این اواخر هم دوران چاره چویی تدبیر و امید.  شعار این دولت آخر دقیقا معنایش این بودکه : بی تدبیری شده و فضای نومیدی هست. لابد ملت هم این ادعا را قبول داشتند که به دولت تدبیر و امید رای دادند!!!

قبل از آنکه مشخصات وضعیت کنونی را برشماریم، باید پذیرفت که نابرابری اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بشدت وجود دارد. زیرا، هر کدام از آن دولت ها با شعارهایش فرصت طلبانی را در حوزه سازندگی، توسعه، فرهنگ و بخصوص اقتصاد بالا کشاند و پروراند؛ همان چیزی که الان تحت عنوان فساد و رانت و آقازادگی و غیره نتیجه داده است. این عده همگی در لباس انقلابیگری مدعی مهندسی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور بودند. نتیجه آن شد که الان فرزندانشان آن سوی آبهای هستند و  فقط معدودی از افراد طمع کار از میان ایشان که خیلی در رفتن درنگ کردند  اکنون در دادگاه فساد اقتصادی پیدایشان هست. 

اما حالا مردم مانده اند و فضای روانی با این مشخصات:

1====: نان آور هر خانواده ای، اگر حتی بیمار و عصبی و افسرده و بیکار بیکار هم نباشد، باید چندشیفته کار کند تا ضربات اقتصاد فساد زده را تاب تحمل داشته باشد. 

2====: با وجود رسانه های امروزی دیگر چیزی قابل پنهان کردن نیست. هر کارگر ساده از طریق گوشی همراه خود لحظه به لحظه از سرنوشت امروز و پیش بینی فردا خبردار است. همه غصه خور امروز و نگران فردای خود و کشور هستند. 

3====: چشم انداز مثبتی هم برای کاهش دشمنی دشمنان بیشمارغربی و عربی  (که هر کدام طایفه ای از کشورها هستند) وجود ندارد.  همه  گمان می­‌کنند که  روزگار آبستن حوادثی است که دیر یا زود مصائب خانواده های ضعیف و متوسط را دوچندان می ­کند.

4====: خوشبینانه ترین احتمال ادامه سناریوی فعلی و تقابل درازمدت به سبک کوبا و کره شمالی است. یعنی  خیلی که خوش شانس باشیم سالهای آینده هم  در عین  کشتی گرفتن با اروپا و آمریکا و اعراب و اسراییل دیگر اتفاقات  مخوف و مصیبت بار روی ندهد، مثلا به ما حمله نشود.

5====:طبقات متوسط هم با ترس و احتیاط پیش می روند. سرمایه داران هم  پروژه ­های خود را متوقف کرده ­اند.

6====:اختلاسگران و رانت خواران و آقازاده ها هم  بلیط  مهاجرت گرفته و در قافله هایی رو به آن سوی آبها هستند. آنها از قبل با فرستادن فرزندان خود برای تحصیل یا ایجاد کسب وکار در کشورهای دیگر، فکر روز مبادا بوده اند. 

7====: ما مانده ایم؛ ما آسیب پذیران بی پر و پا (مستضعفین سابق) که  از دهۀ 80 به بعد قلمبه سازان و قلمبه گویان با عنوان اقشار «کم برخوردار» از ما یاد می کنند!!!!

عجب نامعادله ای است که مقادیر  x و y آن  با حساب دو دو تا چهار تا روشن شده است: نامعادلۀ بی مجهول


> <  



برای دانلود 

روی عبارت زیرکلیک کنید 


...........      سایت طاقچه    ........


طرح تقسیم و تجزیه یمن

 گزارش ها حکایت از آن دارد که جامعه جهانی تقریبا به این نتیجه رسیده که تقسیم یمن به سه اقلیم به مصالحه طرف‌های درگیر یعنی دولت مستعفی،‌ انصارالله و حوثی‌ها و شورای انتقالی جنوب کمک خواهد کرد. آنها می کوشند که فضای امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و روانی سه اقلیم را برای برگزاری همه‌پرسی در داخل هر اقلیم تحت نظارت سازمان ملل فراهم کنند. آنگاه بر سر تاسیس دولتی با مشارکت دو اقلیم دیگر براساس همزیستی مشترک و مذاکره بر سر انفصال اختیارات امنیتی به جای درگیری و جنگ مذاکره نمایند. تقسیمات اقلیمی از قرار زیر است:

۱- اقلیم صنعا، شامل استان‌های تحت کنترل حوثی‌ها یعنی صنعا، دبیرخانه صنعا، صعده، إب، عمران، ذمار، وریمه، الحدیده، المحویت، البیضاء و حجه است.

۲- اقلیم حضر موت،‌ شامل استان‌های تحت کنترل دولت مستعفی یعنی حضرموت، المهره، شبوه، سقطری، مأرب، الجوف و أبین، (مناطق کشیده شده در طول حد فاصل بین شهر شقره در جنوب تا شهر لودر در شمال تا منطقه العرقوب است.)

۳- اقلیم عدن شامل استان‌های تحت کنترل شورای انتقالی یعنی عدن، لحج، الضالع، تعز، بخش غربی ابین از شهر زنجبار در جنوب تا شهرستان‌های سرار،‌ رصد سباح در شمال است.


کردها و تروریسم دولتی


5d9c8f2e32485_5d9c8f2e32487

اردوغان در سودای توسعه ارضی

 و ایجاد تغییر جمعیتی شمال سوریه

 ساعت صفر حمله نظامی ترکیه به شمال سوریه و مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه، نزدیک شده است. انگیزه‌های دولت ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان به عنوان متغیری مهم باید مورد توجه قرار گیرد.  در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل، اردوغان از نقشه‌راه خود برای ایجاد منطقه امن در شمال سوریه خبر داد. 

در نقشه راه اردوغان، که مشابه شهرک‌سازی‌ اسرائیل در سرزمین فلسطینی‌ها، ایجاد 10 شهر و 134 روستا در نظر گرفته شده و مهم‌تر از آن بازگشت 2 میلیون آواره سوری به این مناطق است که عملا می‌تواند به معنای تغییر دموگرافی منطقه باشد. از یک سو، در حمله احتمالی ترکیه به مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه احتمالا حدود یک تا یک و نیم میلیون شهروند کرد و عرب آواره مرزهای اقلیم کردستان و نواحی جنوب سوریه خواهند شد. از سوی دیگر، اسکان 2 میلیون آواره عرب، به معنای تغییر بافتار قومی و جمعیتی منطقه خواهد بود که با تعیین شهردار و مسولان حکومتی از سوی ترکیه می‌توان به مرور زمان به واقعیتی برای تثبیت انگیزه‌ توسعه مرزهای ترکیه در سوریه تبدیل شود.

کردهای سوریه در میانه انتخاب بازگشت به سوی دمشق و سپردن خود به سرنوشت جنگی نابرابر

در وضعیت کنونی اگر رخدادی عجیب همانند تغییر مواضع یکباره دونالد ترامپ رخ ندهد، کردهای سوریه باید بزرگ‌ترین تصمیم تاریخ حیات سیاسی خود را اتخاذ کند. در سناریوی اول، در دسترس‌ترین انتخاب برای آن‌ها این است که با امکان و تجهیزات نظامی که در اختیار دارند، با در نظر گرفتن احتمالات خوشایند آینده، مسیر مقاومت همه‌جانبه و جنگ فراگیر با ارتش ترکیه و نیروهای تحت‌الحمایت‌اش در سوریه را در پیش بگیرند. در ارتباط با این سناریو چند نکته قابل توجه است.

1- در صورت مقاومت کردها به مدت چند ماه و وقوع فجایع انسانی در مناطق شمال سوریه، امکان مداخله شورای امنیت و حتی چرخش مواضع دونالد ترامپ، در حمایت از کردها محتمل به‌نظر می‌رسد.

2- جنگ ارتش ترکیه با کردهای سوریه از حیث تعداد نیرو و توانمندی تجهیزات نابرابر و به عبارتی قابل قیاس نیست. ترکیه دومین ارتش بزرگ ناتو و یکی از قدرتمند‌ترین ارتش‌های جهان را در اختیار دارد؛ در شرایطی که کردها، فاقد توپ‌خانه سنگین و تجهیزات مناسب برای دفاع از خود در برابر هجوم ارتش ترک هستند.

3- درگیری نظامی میان کردها با ترکیه، به احتمال زیاد فراگیر خواهد بود و آنکارا در پی پیروزی سریع و ضربتی خواهد بود؛ ژیرا طولانی شدن جنگ می‌تواند باعث توقف حمله ترکیه در میانه راه شود.

با نظر به ملاحظات کنونی، سناریوی دومی برای کردها قابل طرح می‌باشد که آن هم توافق سریع با دمشق و بازگرداندن حاکمیت حکومت مرکزی به مناطق تحت کنترل کردهای سوریه است. در صورت بازگشت نیروهای ارتش سوریه و همکاری همه‌جانبه کردها با حکومت بشار اسد، روسیه نیز به عنوان متحد دمشق وارد معادله خواهد شد و در چنین حالتی از یک سو حکومت مرکزی سوریه، به هدف خود در بازگشت حاکمیت به شمال و شرق سوریه موفق خواهد شد و از سوی دیگر، کردها از تهدید موجودیت خود ممانعت خواهند کرد.

واقعیت این است که در موقعیت کنونی برای کردهای سوریه تنها مساله شکست در یک جنگ نابرابر موضوعیت ندارد، بلکه موجودیت و بقای آن‌ها در سرزمین‌ خود در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. نماد بارز این امر را می‌توان در روند تغییرات دموگرافی ایجاد شده در شهر عفرین مشاهده کرد و دولت ترکیه بعد از تصرف عفرین ساختار جمعیتی شهر را با اسکان مهاجران تغییر و کوچاندن اجباری کردها را در پیش گرفته است. در میانه بحران سوریه نیز به نهاد ناظر و نه قدرتی وجود ندارد که از تکرار چنین تغییراتی ممانعت به عمل آورد؛ در نتیجه، تصرف شرق فرات از سوی ترکیه به معنای تغییر دموگرافی و کوچاندن اجباری کردها نیز خواهد بود.

 در صورت بازگشت کردهای سوریه به محور دمشق- مسکو-تهران، بزرگ‌ترین بُرد آن‌ها حفظ موجودیت و مشارکت احتمالی در ساختار سیاسی سوریه آینده خواهد بود. بنابراین، کردهای سوریه قبل از آن‌که درنگ شود و ناقوس جنگ به سرعت به صدا درآید، یا باید تصمیم بگیرند خود را به دستان سرنوشت بسپارند و وارد جنگ بودن یا نبودن شوند یا اینکه در راهبردی منطقی‌تر، آغوش خود را بر روی حکومت مرکزی بگشایند. فارغ از این مساله، تداوم حکومت در چند استان سوریه، نهایتا باید با هدفی خاص انجام گیرد و سرانجامی داشته باشد. حضور در کنار آمریکا و محکوم کردن سرنوشت خود به رئیس‌جمهوری جمهوری فاقد ثبات روانی در واشنگتن، نمی‌تواند آینده‌ و فرجامی برای کردهای سوریه داشته باشد.  اردوغان در سودای توسعه ارضی و تغییر دموگرافی شمال سوریه

در وضعیت کنونی که ساعت صفر حمله نظامی ترکیه به شمال سوریه و مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه، نزدیک شده، انگیزه‌های دولت ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان در مقام متغیری مهم باید مورد توجه قرار گیرد. رونمایی اردوغان از نقشه‌راه خود در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل، برای ایجاد منطقه امن در شمال سوریه با بودجه‌ای 27 میلیارد دلاری نشان داد که او در سودای کشورگشایی و توسعه ارضی است.

در نقشه راه اردوغان، که مشابه شهرک‌سازی‌ اسرائیل در سرزمین فلسطینی‌ها، ایجاد 10 شهر و 134 روستا در نظر گرفته شده و مهم‌تر از آن بازگشت 2 میلیون آواره سوری به این مناطق است که عملا می‌تواند به معنای تغییر دموگرافی منطقه باشد. از یک سو، در حمله احتمالی ترکیه به مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه احتمالا حدود یک تا یک و نیم میلیون شهروند کرد و عرب آواره مرزهای اقلیم کردستان و نواحی جنوب سوریه خواهند شد. از سوی دیگر، اسکان 2 میلیون آواره عرب، به معنای تغییر بافتار قومی و جمعیتی منطقه خواهد بود که با تعیین شهردار و مسولان حکومتی از سوی ترکیه می‌توان به مرور زمان به واقعیتی برای تثبیت انگیزه‌ توسعه مرزهای ترکیه در سوریه تبدیل شود.

کردهای سوریه 

بازگشت به سوی دمشق  یا سپردن خود به سرنوشت جنگی نابرابر

کردهای سوریه باید بزرگ‌ترین تصمیم تاریخ حیات سیاسی خود را اتخاذ کند. در سناریوی اول، در دسترس‌ترین انتخاب برای آن‌ها این است که با امکان و تجهیزات نظامی که در اختیار دارند، با در نظر گرفتن احتمالات خوشایند آینده، مسیر مقاومت همه‌جانبه و جنگ فراگیر با ارتش ترکیه و نیروهای تحت‌الحمایت‌اش در سوریه را در پیش بگیرند. در ارتباط با این سناریو چند نکته قابل توجه است.

1- در صورت مقاومت کردها به مدت چند ماه و وقوع فجایع انسانی در مناطق شمال سوریه، امکان مداخله شورای امنیت و حتی چرخش مواضع دونالد ترامپ، در حمایت از کردها محتمل به‌نظر می‌رسد.

2- جنگ ارتش ترکیه با کردهای سوریه از حیث تعداد نیرو و توانمندی تجهیزات نابرابر و به عبارتی قابل قیاس نیست. ترکیه دومین ارتش بزرگ ناتو و یکی از قدرتمند‌ترین ارتش‌های جهان را در اختیار دارد؛ در شرایطی که کردها، فاقد توپ‌خانه سنگین و تجهیزات مناسب برای دفاع از خود در برابر هجوم ارتش ترک هستند.

3- درگیری نظامی میان کردها با ترکیه، به احتمال زیاد فراگیر خواهد بود و آنکارا در پی پیروزی سریع و ضربتی خواهد بود؛ ژیرا طولانی شدن جنگ می‌تواند باعث توقف حمله ترکیه در میانه راه شود.

با نظر به ملاحظات کنونی، سناریوی دومی برای کردها قابل طرح می‌باشد که آن هم توافق سریع با دمشق و بازگرداندن حاکمیت حکومت مرکزی به مناطق تحت کنترل کردهای سوریه است. در صورت بازگشت نیروهای ارتش سوریه و همکاری همه‌جانبه کردها با حکومت بشار اسد، روسیه نیز به عنوان متحد دمشق وارد معادله خواهد شد و در چنین حالتی از یک سو حکومت مرکزی سوریه، به هدف خود در بازگشت حاکمیت به شمال و شرق سوریه موفق خواهد شد و از سوی دیگر، کردها از تهدید موجودیت خود ممانعت خواهند کرد.

واقعیت این است که در موقعیت کنونی برای کردهای سوریه تنها مساله شکست در یک جنگ نابرابر موضوعیت ندارد، بلکه موجودیت و بقای آن‌ها در سرزمین‌ خود در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. نماد بارز این امر را می‌توان در روند تغییرات دموگرافی ایجاد شده در شهر عفرین مشاهده کرد و دولت ترکیه بعد از تصرف عفرین ساختار جمعیتی شهر را با اسکان مهاجران تغییر و کوچاندن اجباری کردها را در پیش گرفته است. در میانه بحران سوریه نیز به نهاد ناظر و نه قدرتی وجود ندارد که از تکرار چنین تغییراتی ممانعت به عمل آورد؛ در نتیجه، تصرف شرق فرات از سوی ترکیه به معنای تغییر دموگرافی و کوچاندن اجباری کردها نیز خواهد بود.

 در صورت بازگشت کردهای سوریه به محور دمشق- مسکو-تهران، بزرگ‌ترین بُرد آن‌ها حفظ موجودیت و مشارکت احتمالی در ساختار سیاسی سوریه آینده خواهد بود. بنابراین، کردهای سوریه قبل از آن‌که درنگ شود و ناقوس جنگ به سرعت به صدا درآید، یا باید تصمیم بگیرند خود را به دستان سرنوشت بسپارند و وارد جنگ بودن یا نبودن شوند یا اینکه در راهبردی منطقی‌تر، آغوش خود را بر روی حکومت مرکزی بگشایند. فارغ از این مساله، تداوم حکومت در چند استان سوریه، نهایتا باید با هدفی خاص انجام گیرد و سرانجامی داشته باشد. حضور در کنار آمریکا و محکوم کردن سرنوشت خود به رئیس‌جمهوری جمهوری فاقد ثبات روانی در واشنگتن، نمی‌تواند آینده‌ و فرجامی برای کردهای سوریه داشته باشد.  


بازی های فروپاشی و براندازی در خاورمیانه





نظرگاه های اساسی

در تحلیل دنیای سیاست



1========= در عرصه تحلیل سیاسی  یک دیدگاه مهم جود دارد که اجتماع جهانی هر زمان را متشکل از مجموعه ای سازمان ها، اقدامات، عادات  و آداب سیاسی می بیند که وجودشان ترجمان شعور جمعی واحدهای سیاسی است. مجموعۀ این موجودیتها و رفتار ها طی سالیان طولانی در اثر تلاقی ایده ها، ارزش ها، منافع و ایدئولوژی های مختلف به وجود آمده اند. به قول فلاسفه اجتماعی اینها انعکاس گفتمان غالب است.

به زبان سیستمی،  ساختارهایی است که نشان از محتوی و کارکردی دارد (اصل وحدت ساختمان و عمل).  چنین نظریه ای  متعلق به رئالیستهای بعد از جنگ جهانی دوم است که ساختارگرا خوانده می شوند، و از رویکرد سیستمی مکانیکی دهه 1950 رایج در سایر علوم نیز الهام پذیرفته است.  در جنین بینشی سیاست  و تدبیر همان فعل و انفعالاتی است که در راستای جابجایی اجزاء ساختاری – در اثر حسن یا سوء نیت -  بکار می افتد. سیاست  آنجایی مطرح است که اختلاف منافع و منازعه ای پیش آید. درجۀ خطر و اهمیت نزاع به جایگاه و قدرتی دارد که  بازیگران در گیر در آن نزاع در نظام بین الملل به خود اختصاص داده اند. یعنی اهمیت ساختار در درجه اول قرار دارد.

مثلاً منازعۀ هسته ای هند و پاکستان هر گز  به اهمیت بحران موشکی کوبا نیست. یا فرضاً اهمیت ایران نه فقط به اسلام خواهی یا امریکا ستیزی بلکه به جایگاه این کشور در نظام بین الملل بر می گردد. به همین دلیل ایالات متحده برخورداری از توانایی هسته ای را حتی برای یک ایران دمکراتیک غیر اسلامی هم بر نمی تابد.

شاید واقعیتهای تلخ قرن بیستم و دوران آرمانی پیش ازآن بد گمانی دیدگاه ساختار گرایان را به گونه ای شکل داده که آنتروپی جامعه جهانی را پر قدرت می دانند. یا حداقل نظام جهانی را چون دستگاهی می بینند که باید دستی از بیرون آنرا تنظیم کند. مفهوم سیستمی آنتروپی،  در  ادبیات سیاسی همان  آنارشیسم  است. هر کشور ضعیف و قوی، از بورکینافاسو تا روسیه و امریکا،  همه در فضای اجتماعی جهانی  سر می برند که هرج و مرج ( هر که برای خود)  بر آن حاکم است و ناچارند در چنین اوضاعی ، به هر طریق، رفاه و امنیت  ملت خویش را تأمین کنند. به عبارت دیگر،  فضای جامعه بین الملل  بی سرپرست ( An-arch-ical ) است و برخی دولتها و واحد های سیاسی در ساختار ناعادلانه یا ناهمگون  – از دید  آرمانی یا رئالیستی -  نمی گنجند. نظام بی سرپرست جهانی با همنشینی واحدهای مشابه و دارای حاکمیت  مستقل تشکیل شده که از عملکرد  مشابهی برخوردار هستند:  کسب و تضمین امنیت، تأمین رفاه، و غیره.  

 به بیان واضح تر، توزیع ناهمگون توانایی ها (قدرت) میان عناصر جامعه بین الملل   در تعیین الگوی رفتاری دولت ها نقش دارد و پارامترهایی هر واحد سیاسی ( عمو ماً دولتها)  بر اساس آن  عمل می کند را تحمیل می کند. نظریه برخورد تمدن های هانتینگتون و گسلهای بین تمدنی که وی مطرح ساخت،  مولود چنین دید گاهی است.

دیدگاه وی  اوج بلند نظری ساختار گرایانه! بود که واحد های کلان تمدنی را در تعامل با همدیگر تحلیل می کرد. مثلاً  وی پس از فروپاشی ابر قدرت شرق  رخنه و عدم تقارنی  در ساختار نظام بین الملل دیده بود. وی ایالات متحده یا تمدن غرب را  بی همتا یافته، و لزوم تراشیدن آلترناتیوی جدی را مطرح نمود.

 

2=======  در مقابل دیدگاه فوق، دیدگاه مهم و جدید تری هم مطرح است  که با پرچم نو لیبرال شناخته  می شوند این دیدگاه که مدیون تجربیات جدید از عصر اطلاعات، گسترش روابط بشری ، و عقلانیت رو به رشد  در دهکده جهانی است، با کم اهمیت دانستن مرزبندی ها به کارکرد های جمعی سیستم جهانی توجه دارد. اعتقاد آنان این  است که نظام بین الملل به دلیل گسترش ارتباطات موجب کمرنگ شدن مرز بندی ها و حاکمیت دولتها می گردد. این امر در سطح خرد  بصورت  اهمیت حقوق فردی در مقابل حقوق حاکمیتی و در سطح کلان  در قالب اجماع و همکاری در موضوعات زیست محیطی ، امنیتی، اقتصادی مشهود است. در این موارد قدرتهای بزرگ بطور برابر با کشور های ضعیف مسئولیت بر دوش می گیرند.



در هر دو دید گاه فوق،  پیوستار اجتماع جهانی متشکل  از اجزایی است . اما نگاه اول به
مرزبندی های مکانیکی قدرت -  بویژه دولتها - توجه دارد که ترتیبات اجزاء را حفظ می کنند. از این نظر اجتماع سیاسی جهان پدیده ای واگرا، گریز از مرکز، است. نگاه دوم،  نگاهی ارگانیک (organistic systems) ترتیب و همزیستی – نه فقط همنشینی - این اجزاء را  همگرا و  معطوف به نتیجۀ کلی می دانند. این نتیجه کلی،  منفعتی مشترک است که پیکره کلی جامعه جهانی به آن زنده است.

در این نگاه دوم،  امنیت و رفاه و رشد،  پدیده هایی هر جایی (ubiquitous) است و کسی نمی تواند کاملاً سهم خود را جدا نموده ، برداشته و با خود ببرد. همانگونه که هیچ اندامی از انسان نمی تواند سهم خون و انرژی خود را جداگانه حساب و کتاب کند. پس اهمیت ساختاری  اجزا تابع کارکرد آنهاست؛ تابع نظمی است که کلیت جامعه جهانی در جهت آن به همگرایی و همکاری روی می آورد.

 

البته که نوساختارگرایان هم از اهمیت دولتها چشم پوشیدند، و از منظری بالاتر نگاه تمدنی پیشه کردند، اما این منظر اساساً با تمرکز نظم- محور  و ضد آنتروپی (negantropy) تحلیل گران گروه دوم فرق دارد.

به عقیده گروه دوم،  پیکره نظام کنونی بین الملل یک نظام سلسله مراتبی و بزرگ سالار  (hier archical) است که هرکه برای خود نیست، بلکه بزرک و کوچک می شناسد.

جریان حیات بین المللی براساس تقسیم کاری مشخص برقرا است. در شناخت جایگاه هر موجودیت سیاسی(political entity ) باید دستگاه زندۀ بین الملل و فشارهای سیستمیک را مدنظر قرار داد. توزیع مسئو لیتها میان اعضای جامعه بین الملل تحت تاثیر اقتضائات سیستمیک قرار دارد. تغییرات در قواعد و ماهیت ساختار نظام بین الملل همچون هر نظام طبیعی دیگری در راستای پویایی روابط و حفظ ثبات و امنیت، و رفاه و بهزیستی همگانی است.

بنابر این ، در دیدگاه دوم هرج و مرج و آنتروپی نیز ذاتی سیستم تلقی شده است و بهانه برای تشدید آن وجود ندارد.

مطابق این تعریف، تضاد منافع، فقدان هماهنگی، اختلاف و منازعه، و مشکلاتی که در سطح خرد برای جابجایی مسئولیتها مورد بررسی قرار می گیرد، همان بازی گری با محور عقلانیت است. بازیگری با مفهوم کنشگری اندکی تفاوت دارد.. راه حل(solution ) به مفهومی که در نظریه بازیها مطرح خواهد شد و حل و فیصله (resolution) بازی گونه مکانیسمهایی برای بهره وری از قدرت بطور متوازن است.

مشکلات سطح کلان، تدابیرکنترلی می طلبد که عناصر برجستۀ سیستم اعمال می کنند. این وجه از دیدگاه مذکور نیز از لحاظ تئوریک با نظریه  مکمل سیستمی که  سیبرنتیک یا فر مانش خوانده می شود قابل تعبیر است. 

این تفسیر از آن جهت اهمیت دارد که نظم و نسق های مختلف شکل گرفته  طی ادوار متوالی را، برخاسته از دل نظم های پیش از خود می داند. یعنی ساختمانی جدید از بقایای ساختمان قبلی تأسیس می شود. به زبان سیاسی، در انتقال  از نظمی به نظم دیگر برخی چارچوبهای قبلی بر جای مانده اند و مانع از فروپاشی سر تا پای نظام اجتماعی جهانی می شود.


کتاب نامعادلۀ بی مجهول ، که در تکمیل مطالب کتاب «مدل های میان رشته ای در علوم سیاسی» نوشته شده است، چارچوب اصلی تحلیل خود از چالش چهل سالۀ ایران و غرب را (به اختصار) بر مبنای تصورات و تصدیقات فوق شکل داده است. 





برای دانلود کتاب ، روی عبارت زیر کلیک کنید:



...........      سایت کتابـچین    ........





برای دانلود کتاب ، روی عبارت زیر کلیک کنید:



...........      سایت کتابـچین    ........